سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کلام اول سلام

بخش های وبلاگ

مطالب خواندنی

.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::. 

برایم سوال شده بود که چطوره برای بعضی ها همه چی عالی اتفاق می افته؟
وقتی همه مشکل دارند، همه سختی دارند، همه گره کور دارند و ... کار اینها خیلی راحت انجام می شه؟!
یا چرا برای همه محبوبند و دلنشین، همه دوستشون دارند، حتی دشمن هاشون هم خوبی آنها را می دانند!؟
خیلی برام جالب و مهم بود دانستن پاسخ این سوال شاید برای شما هم جالب باشه بدونید که این افراد دو دسته اند که به حول و قوه الهی می خواهم آنها را معرفی کنم و قدری در موردشان صحبت کنیم.
دسته اول کسانی هستند که خدا از هدایت ایشان نا امید شده و هدایتشان غیر ممکن است. در مورد اینها خدا از سنت استدراج استفاده می نماید و برایشان گشایش در امور پدید آورده تا آنها تا می توانند گناه کنند و به اعمالشان بیافزایند تا مستحق عذابی دردناک تر شوند. در مورد ایشان آیات زیادی در قرآن هست که تعدادی از آنها را می توانید در اینجا ببینید و به عنوان مثال در سوره مبارکه آل‏عمران آیه شریفه 178 می خوانیم
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌhttp://img.tebyan.net/TS/Persian/Maaref/Quran/Ayeh/178.gif
آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتى که ما به آنها مى‏دهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه آنها را (براى امتحان) مهلت مى‏دهیم تا بر گناه و سرکشى خود بیفزایند، و آنان را عذابى خوارکننده است.
دسته اول همانطور که قران کریم وعده فرموده قطعا عاقبت بخیر نخواهند شد. و البته این گشایش رد امور موقت بوده و صرفا درمسائلی است که آنها را بیشتر به عمق جهنم فرو برد. و وای به حال ایشان که بد منزلی منتظرشان است.

اما دسته دوم که نسبت به دسته اول گشایش بیشتری دارند و این گشایش شیرین تر است کسانی هستند که مجهز به سلاح تقوا هستند ابتدا چند آیه در این باب را با هم مرور نماییم
در انتهای آیه 2 و آیه 3 سوره مبارکه طلاق می خوانیم

تقوای الهیوَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا http://img.tebyan.net/TS/Persian/Maaref/Quran/Ayeh/02.gif وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا http://img.tebyan.net/TS/Persian/Maaref/Quran/Ayeh/03.gif
هر که تقوای الهی پیشه کند، خدا برای او راهی برای بیرون شدن (از مشکلات و سختی ها) قرار خواهد داد ** و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چیز رااندازه ای قرار داده است
این آیه تصریح دارد که خدا فرد متقی را در گره افتادگی ها نجات می دهد و از جایی که گمانش را نمی برد برایش گشایش فراهم نماید. این امداد الهی در انتهای آیه بعدی این سوره شریفه بسیار متجلی می گردد، جایی که خداوند جل و اعلی می فرمایند:
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا http://img.tebyan.net/TS/Persian/Maaref/Quran/Ayeh/04.gif
و هر که از خدا بترسد ، خدا کارش را آسان خواهد کرد
خداوند در این ایه به صراحت می فرمایند که هر کس تقوا پیشه کند خداوند کارهایش را سهل و آسان می نماید.
ولی یک سوال بسیار مهم اینجا خودنمایی می کند و آن اینکه

معنای تقوای الهی چیست؟

تقوا از پیچیده ترین و مهمترین واژگان قرآن است به طوری که در سوره مبارکه الحجرات آیه  13 تنها ملاک برتری انسانها نسبت به هم تقوا ذکر شده است (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ).
اما اگر بخواهم تعریفی ساده برای تقوای الهی ارائه کنیم آن را بدین صورت بیان می نمایم
تقوا یعنی حرمت خدا را نگه داشتن
بلی یعنی اینکه هرگاه خدا فرمود کاری را انجام بدهید حرمت او را نگه داریم و آن را انجام دهیم و اگر فرمود فعلی را ترک کنید حرمت او را نگه داریم و آن فعل را انجام ندهیم. به عبارت دیگر حیا کنیم از اینکه کاری خلاف خواست خدا انجام دهیم، اگر باز هم بخواهیم معنای این واژه را ساده تر کنیم باید به این نکته توجه کنیم که ما حیا می کنیم در حضور یک کودک که متوجه بدی یک گناه (مثل دروغ) می شود و می داند کار ما گناه است، مرتکب آن گناه شویم اما در مورد ذات اقدس حق تعالی ... ؟!
با توجه مطلب فوق، اگر موافق باشید معنای تقوا را همان ترک محرمات و انجام واجبات بگذاریم. و اگر چنین چیزی را بپذیریم تازه برایمان روشن می شود که چرا علمای بزرگ علم اخلاق ازجمله ایت الله بهجت راه سعادت دنیا و اخرت را همین دو جمله کوتاه می دانند: ترک محرمات و انجام واجبات

برای مطالعه بیشتر درمورد تقوا می توانید به سخنرانی استاد آیت الله جاودان و این لینک ها مراجعه نمایید + + + + + +
مطالب فوق ابتداَ برای تنبیه و تنبه نویسنده نوشته شده امید که مورد رضای حق تعالی قرار گیرد.



در آیه 53 سوره : الزمر می خوانیم

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بگو: اى بندگان من که در جنایت به خویش (به واسطه گناه) از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید، بى‏تردید خداوند همه گناهان را (به وسیله توبه هر چند شرک باشد) مى‏آمرزد، زیرا اوست آمرزنده و مهربان 

نکته ای که می خواستم روش تاکید کنم، مربوط به آواخر آیه است که می فرمایند  إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا خدا همه گناهان را (بواسطه توبه) می آمرزد. بندگی خدا / مانند خدا ببخشیمبرایم جالب بود که اگز بنده ای  بسیاری از گناهان را مرتکب شود و از آنها توبه (البته واقعی و نه زبانی و سوری) نماید خدا همه گناهان وی را ندید می گیرد و می آمرزد اما همین بنده حاظر نیست از اشتباه دوست یا فامیل خود که بعضا سالها از آن می گذرد و بار ها عذر خواهی شده در گذرد و اصطلاحا کینه شخص مقابل را به دل می گیرد. و نکته جالب توجه آن است که چنین فردی توقع رحمت از درگاه الهی هم داشته باشد
ای کاش از این ایام مبارک استفاده ببریم و کدورت ها را کنار گذاشته و در بخشیدن مانند خدا باشیم 



بسمه تعالی
سلام
قرارمون این نبود!
والسلام

رونوشت:
 به همه عاشقان شهادت جهت استحضار و اطلاع رسانی به دیگران
به مدعیان راه ما جهت اصلاح رویه مورد اتخاذ

پوستر / نامه ای از شهدا
دانلود سایز اصلی پوستر



ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود«:کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟!»شوخی با نامحرم ممنوع
وی می گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم.
امام باقر (ع) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
(بحار الانوار،ج:46،ص:247)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد ، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
(ثواب الاعمال ص 283)
پی نوشت: این که ابوبصیر نابینا بوده و گاه زنان برای آموزش یا القای حدیث او را به مجالس خود دعوت می کردند، ممکن است در چنان فضایی زنی سر به سر او گذاشته و او نیز با شوخی جواب داده ، با این حال شوخی با نامحرم در این حد نیز مورد تأیید اهل بیت (علیهم السلام) نبوده است. چه رسد به بگو بخند با نامحرم که در برخی فضاهای امروز جامعه امری عادی به نظر می رسد.


ابوبصیر می گوید: در کوفه برای زنی قرآن می خواندم، یک بار در موردی با او شوخی کردم. بعد از مدّتی خدمت امام باقر (ع) رسیدم، امام مرا مورد مؤاخذه و سرزنش قرار داد و فرمود«:کسی که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظر لطف نمی کند، چه سخنی به آن زن گفتی؟!»شوخی با نامحرم ممنوع
وی می گوید: از شرم و خجلت سر در گریبان افکندم و توبه کردم.
امام باقر (ع) فرمود:«شوخی با زن نامحرم را تکرار نکن.»
(بحار الانوار،ج:46،ص:247)
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند:
هرکس با غیر همسر خویش شوخی و مزاح کند به اندازه هر کلمه ای که در دنیا سخن گفته باشد ، خداوند هزار سال او را در زندان دوزخ نگاه خواهد داشت.
(ثواب الاعمال ص 283)
پی نوشت: این که ابوبصیر نابینا بوده و گاه زنان برای آموزش یا القای حدیث او را به مجالس خود دعوت می کردند، ممکن است در چنان فضایی زنی سر به سر او گذاشته و او نیز با شوخی جواب داده ، با این حال شوخی با نامحرم در این حد نیز مورد تأیید اهل بیت (علیهم السلام) نبوده است. چه رسد به بگو بخند با نامحرم که در برخی فضاهای امروز جامعه امری عادی به نظر می رسد.


باز هم یک اشتباه در صدا و سیما و باز هم تخریب ارزش های اسلامی در برنامه ای که مدعی است که مروج ارزش های انسانی و اسلامی است حال آنکه تهیه کننده و مجری برنامه کوچکتری سوادی در عرصه علوم دینی ندارد و ...

البته در اینجا قصد آن را نداریم که به بحث و بررسی در مورد کلیت برنامه ماه عسل با اجرا و تهیه کنندگی آقای احسان علیخانی بپردازیم بلکه موضوع این پست اقدام سوال بر انگیز مجری این برنامه در تشویق بخشش قاتلان و تقبیح پایبندی به دستور قران در خصوص قصاص بود.

ماجرا از این قرار بود که یک جوان 18 ساله به دلیلی که پدر مقتول  (آقای اسدی) قصد بیان آن را نداشت از مقتول کینه به دل می گیرد و تصمصم می گیرد او را به قتل برساند و طبق گفته پدر مقتول 17 روز در کمین پسر می نشیند و حتی چند بار هم وی را تهدید به قتل می کند  و در روز حادثه قاتل با قمه جمجمه پسرم را سوراخ کرده و قاتلان بی رحم راه را بر همسایه ها بسته و مانع از انتقال مقتول به بیمارستان می شوند. حال آقای احسان علی خانی از پدر مقتول در خواست می کرد قاتل را ببخشد قاتلی که به وضوح برای قتل برنامه داشته و به طرزی فجیع مقتول را به قتل راسانید.
البته در مواردی که قاتل تعمدی در قتل نداشته برنامه ای از پیش نداشته و قتل را بتوان یک اتفاق قلمداد کرد می توان با قدری لطف خانواده مقتول توقع بخشش از خانواده مقتول را داشت اما در چنین مواردی بخشش قاتل مصداق بارز تحرم بر پلنگ تیز دندان است و اگر خدای ناکرده چنین قاتلانی احساس کنند قدری حاشیه امن دارند مطمئنا تعدادشان روز به روز بیشتر خواهد شد. اما آنچه مرا به نوشتن این مرقوم واداشت پرسش یک سوال مهم بود آن اینکه
  اگر بخشش قاتل چیز خوبی بود، اگر برای بخشش چنین قاتلانی در اسلام حتی حکم استحباب جاری بود چرا امیر المونین در مورد قاتل خود چنین کاری نکرد؟ و یا پس از شهادت ایشان چرا امام مجتبی  (کریم اهل بیت علیهم السلام) چنین نکرد؟
  مگر نه اینکه ایشان پیشروی انجام اعمال خیر بودند، مگر نه اینکه فعل معصوم برای ما حجت است و باز هم مگر نه اینکه باید در تمام حالات پیرو امام شیعیان باشیم و در همه حال سبک زندگی و منش ایشان را الگوی خود قرار دهیم؟ بنده که آیه ای منبی بر تشویق افراد به بخشش قاتلان نیافتم اما یک آیه صریح در قران در مورد قصاص قاتل وجود دارد که حجت را بر همه تمام می کند  « وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْباب‏ » ( و براى شما در قصاص ، حیات و زندگى است ، اى صاحبان خِرد ) آیه 179 سوره بقره

و در جای دیگری قران کریم می فرماید «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعا» از این رو بر بنی اسرائیل مقرر داشتیم که هر کس کس دیگر را نه به قصاص ، قتل کسی یا ارتکاب فسادی بر روی زمین بکشد ، چنان است که همه مردم راکشته باشد و هر کس که به او حیات بخشد چون کسی است که همه مردم راحیات بخشیده باشد و به تحقیق پیامبران ما همراه با دلایل روشن بر آنهامبعوث شدند ، باز هم بسیاری از آنها همچنان بر روی زمین از حد خویش تجاوز می کردند (مائده/32) 

احسان علیخانی ماه عسل بخشش قاتل



اونا که مرد و زن دعاگوشون بود ... میز ریاست سر زانوشون بود
 

اونا که مرد و زن دعاگوشون بود ... میز ریاست سر زانوشون بود



دیشب افطار مهمان یکی از اقوام بودیم بعد از افطار به پیشنهاد صاحب خانه عازم مسجد شدیم من به اتفاق پسر صاحب خانه (امیر حسین) که حدود 10 سال داشت جلوتر از درب حیاط خارج شدیم. در این هنگام بود که امیر حسین به من گفت که این مهتابی را که می بینی من بعد از ظهر شکستم و خوردش کردم.  برایم زیاد مهم نبود و اعتنا نکردم. اما وقتی پدر امیر حسین یعنی میزبان از درب خارج شد مهتابی توجه اش را جلب کرد و از او سوال کرد که آیا تو آن را شکستی؟ من که نمی خواستم امیر حسین مورد پرخاش قرار بگیرد سریع گفتم قبل از اینکه ما بیاییم بیرون شکسته شده بود (راست گفتم چون امیر حسین آن را بعد از ظهر شکسته بود) اما اتفاقی جالب افتاد و آن اینکه امیر حسین بلافاصله گفت "بله بابا من شکستم ببخشید" 
 برایم جالب بود این همه صداقت که نمی دانم نشان از تربیت صحیح بود، نشان از صافی و صداقت کودکانه یا ... اما هر چه که بود از دیشب تا الان فکرم را مشغول کرده که من چقدر صادقانه برخورد می کنم؟ آیا حاضرم سختی تنبیه را بپذیرم اما دروغ نگویم؟ آیا حاضرم منافعم را از دست بدهم اما همیشه راست بگویم؟
احساس می کنم خیلی فاصله هست تا مسلمان واقعی شدن. ای کاش این روز ها و این شب ها طوری بشویم که باید ... دوستی می گفت مگر نه که ما میهمان خداییم پس ای کاش حداقل در این ماه حرمت میزبان را رعایت کنیم ... ای کاش 



توی اتوبوس غرق فکر بودم که صدایی رشته افکارم را از هم گسست....
"خیر ببینی مادر چند دقیقه وایسا تا نوبتم بشه و چند تا شیر بگیرم بعد با هم برویم"
یه پیره زن بود که داشت با راننده اتوبوس صحبت می کرد. واقعا اعصابم را خورد کرده بود.... یکی نبود بگه مادر من آخه این همه آدم توی ماشین منتظر بمونند تا شما چند تا شیر بگیری...؟! خوب برو شیر هایت را بگیر و با ماشین بعدی بیا.... بگذریم. با دیدن این منظره و این گفتگو این سوال برایم مطرح شد که چرا برخی از ما اینقدر به فکر خودمان هستیم؟! حاضریم وقت دیگران، پول آنها، و تمام منافع آنها را زیر پا بگذاریم تا به خواسته های خود برسیم
مگر نه این است که دنیا دو روزی بیش نیستو باید از آن عبور کرد....؟!
مگر نه این است که گفته اند نباید به دنیای دنی دل بست.....؟!
چرا ما اینقدر منفعت طلب شده ایم...؟!
چرا دیگر فضای گذشت و ایثار در جامعه ما نیست...؟!
یاد وصیتنامه شهید باکری افتادم و آن دسته که دنیا پرست می شوند... آری ایراد اینجاست که غرق دنیا شده ایم و یادمان رفته که باید کوچ کرد از این دنیای دون....
و ای کاش دوباره فضا ی ایثار در این جامعه ما احیا شود و مردم یک رنگ و یک دل گردند
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است



ای خواهران حزب‌الله، از شما نیز تقاضا دارم قدم بر خون شهیدان نگذارید و با حفظ حجاب از خون شهیدان پاسداری کنید و همیشه در صحنة انقلاب باشید.
(بخشی از وصیت نامه شهید حسین عنایتی)

مروارید پنهانهمه ساله همزمان با گرم شدن هوا و رسیدن فصل گرم بهار و تابستان موضوع حجاب و عفاف به یکی از موضوعات اصلی کشور بدل شده و کارشناسان و محققین با نگرش های گوناگون سعی می نمایند به بررسی ابعاد مختلف این فرضیه الهی و ملزومه اجتماعی بپردازند. رد این مجال سعی داریم نگاهی مفهومی و نه احساسی به این پدیده بیاندازیم و ببینیم که آیا بجز لزوم رعایت دستور حق تعالی می توان دلیل دیگری برای رعایت حجاب  یافت یا خیر؟ و نیز دریابیم که اصولا حجاب به چه موضوعی اطلاق شده و چه ابعادی را شامل می شود. سال گذشته سلسله یادداشت هایی با عنوان  حجاب صدفی برای گوهر  را ارائه کردم که در آن به بحث و بررسی مسئله حجاب یا به قول برخی از دوستان عفاف پرداخته بودیم. در این یادداشت به تجمیع آنها در قالب یک مقاله پرداختم که فایل ورد این مقاله را می توانید از اینجا دریافت نمایید. انشا الله مورد بهره برداری دوستان واقع شود.

بعد نوشت: 
پیشنهاد می کنم این پست و این پست را هم مطالعه بفرمایید



<      1   2   3   4      >