.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::.
برایم سوال شده بود که چطوره برای بعضی ها همه چی عالی اتفاق می افته؟!
وقتی همه مشکل دارند، همه سختی دارند، همه گره کور دارند و ... کار اینها خیلی راحت انجام می شه؟!
یا چرا برای همه محبوبند و دلنشین، همه دوستشون دارند، حتی دشمن هاشون هم خوبی آنها را می دانند!؟
خیلی برام جالب و مهم بود دانستن پاسخ این سوال شاید برای شما هم جالب باشه بدونید که این افراد دو دسته اند که به حول و قوه الهی می خواهم آنها را معرفی کنم و قدری در موردشان صحبت کنیم.
دسته اول کسانی هستند که خدا از هدایت ایشان نا امید شده و هدایتشان غیر ممکن است. در مورد اینها خدا از سنت استدراج استفاده می نماید و برایشان گشایش در امور پدید آورده تا آنها تا می توانند گناه کنند و به اعمالشان بیافزایند تا مستحق عذابی دردناک تر شوند. در مورد ایشان آیات زیادی در قرآن هست که تعدادی از آنها را می توانید در اینجا ببینید و به عنوان مثال در سوره مبارکه آلعمران آیه شریفه 178 می خوانیم
وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ
آنان که به راه کفر رفتند گمان نکنند که مهلتى که ما به آنها مىدهیم به حال آنان بهتر خواهد بود، بلکه آنها را (براى امتحان) مهلت مىدهیم تا بر گناه و سرکشى خود بیفزایند، و آنان را عذابى خوارکننده است.
دسته اول همانطور که قران کریم وعده فرموده قطعا عاقبت بخیر نخواهند شد. و البته این گشایش رد امور موقت بوده و صرفا درمسائلی است که آنها را بیشتر به عمق جهنم فرو برد. و وای به حال ایشان که بد منزلی منتظرشان است.
اما دسته دوم که نسبت به دسته اول گشایش بیشتری دارند و این گشایش شیرین تر است کسانی هستند که مجهز به سلاح تقوا هستند ابتدا چند آیه در این باب را با هم مرور نماییم
در انتهای آیه 2 و آیه 3 سوره مبارکه طلاق می خوانیم
وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
هر که تقوای الهی پیشه کند، خدا برای او راهی برای بیرون شدن (از مشکلات و سختی ها) قرار خواهد داد ** و از جایی که گمانش را ندارد روزی اش می دهد و هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چیز رااندازه ای قرار داده است
این آیه تصریح دارد که خدا فرد متقی را در گره افتادگی ها نجات می دهد و از جایی که گمانش را نمی برد برایش گشایش فراهم نماید. این امداد الهی در انتهای آیه بعدی این سوره شریفه بسیار متجلی می گردد، جایی که خداوند جل و اعلی می فرمایند:
وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا
و هر که از خدا بترسد ، خدا کارش را آسان خواهد کرد
خداوند در این ایه به صراحت می فرمایند که هر کس تقوا پیشه کند خداوند کارهایش را سهل و آسان می نماید.
ولی یک سوال بسیار مهم اینجا خودنمایی می کند و آن اینکه
معنای تقوای الهی چیست؟
تقوا از پیچیده ترین و مهمترین واژگان قرآن است به طوری که در سوره مبارکه الحجرات آیه 13 تنها ملاک برتری انسانها نسبت به هم تقوا ذکر شده است (إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ).
اما اگر بخواهم تعریفی ساده برای تقوای الهی ارائه کنیم آن را بدین صورت بیان می نمایم
تقوا یعنی حرمت خدا را نگه داشتن
بلی یعنی اینکه هرگاه خدا فرمود کاری را انجام بدهید حرمت او را نگه داریم و آن را انجام دهیم و اگر فرمود فعلی را ترک کنید حرمت او را نگه داریم و آن فعل را انجام ندهیم. به عبارت دیگر حیا کنیم از اینکه کاری خلاف خواست خدا انجام دهیم، اگر باز هم بخواهیم معنای این واژه را ساده تر کنیم باید به این نکته توجه کنیم که ما حیا می کنیم در حضور یک کودک که متوجه بدی یک گناه (مثل دروغ) می شود و می داند کار ما گناه است، مرتکب آن گناه شویم اما در مورد ذات اقدس حق تعالی ... ؟!
با توجه مطلب فوق، اگر موافق باشید معنای تقوا را همان ترک محرمات و انجام واجبات بگذاریم. و اگر چنین چیزی را بپذیریم تازه برایمان روشن می شود که چرا علمای بزرگ علم اخلاق ازجمله ایت الله بهجت راه سعادت دنیا و اخرت را همین دو جمله کوتاه می دانند: ترک محرمات و انجام واجبات
برای مطالعه بیشتر درمورد تقوا می توانید به سخنرانی استاد آیت الله جاودان و این لینک ها مراجعه نمایید + + + + + +
مطالب فوق ابتداَ برای تنبیه و تنبه نویسنده نوشته شده امید که مورد رضای حق تعالی قرار گیرد.
در آیه 53 سوره : الزمر می خوانیم
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ
بگو: اى بندگان من که در جنایت به خویش (به واسطه گناه) از حد گذشتید، از رحمت خدا نومید مگردید، بىتردید خداوند همه گناهان را (به وسیله توبه هر چند شرک باشد) مىآمرزد، زیرا اوست آمرزنده و مهربان
نکته ای که می خواستم روش تاکید کنم، مربوط به آواخر آیه است که می فرمایند إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا خدا همه گناهان را (بواسطه توبه) می آمرزد. برایم جالب بود که اگز بنده ای بسیاری از گناهان را مرتکب شود و از آنها توبه (البته واقعی و نه زبانی و سوری) نماید خدا همه گناهان وی را ندید می گیرد و می آمرزد اما همین بنده حاظر نیست از اشتباه دوست یا فامیل خود که بعضا سالها از آن می گذرد و بار ها عذر خواهی شده در گذرد و اصطلاحا کینه شخص مقابل را به دل می گیرد. و نکته جالب توجه آن است که چنین فردی توقع رحمت از درگاه الهی هم داشته باشد
ای کاش از این ایام مبارک استفاده ببریم و کدورت ها را کنار گذاشته و در بخشیدن مانند خدا باشیم
از او (امام خمینی) جلوتر نروند که گمراه می شوند و از او عقب نمانند که هلاک می شوند
شهید حسن فینی زاده فرزند عقیل (غلامرضا) متولد روز اول سال 1343 (1343/1/1) در شهر آران بیدگل (کاشان) شهادت در تاریخ 1361/3/23 در عملیات آزاد سازی خرمشهر (بیت المقدس) متنی که در ادامه می آید وصیت نامه ایشان است که در تاریخ 1360/12/4 یعنی زمانی که او تنها 18 سال داشت و تقریبا 4 ماه مانده بود به زمان شهادتش. و جالب است که این شهید بزرگوار سی سال پیش حرف هایی زده که امروز آنها را می توان به عینه مشاهده کرد
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوصٌ
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه.
خداوند دوستدار جنگ آورانی است که در راه او صف بسته و چون دژ نفوذ ناپذیری در راه او نبرد می کنند.
اکنون که در این راه قدم می گذارم نه بسوی انتقام بلکه برای خدا و برای احیای اسلام و قران هر تیری که به طرف دشمن نشانه می رم به خاطر خداوند وهر تیری که به طرفم می آید برای رضای خداست. من خود آگاهانه این راه را انتخاب نموده ام چرا که خون سرخ شهیدان از هابیل تا حسین (علیه السلام) و از حسین تا شهیدان کربلای جنوب و غرب ایران پشتوانه و ترغیب کننده من به این راه هستند و از خداوند می خواهم که اگر عمر من در جهت مسلمان شدن بکار نمی آید و کمکی به اسلام نمی کند هر چه زود تر جانم را بگیرد و به خدا پناه می برم از عذاب آخرت و روز حساب که این نگرانی را در مورد بسیاری از عزیزان خود دارم. خداوند همگی ما را ببخشد زیرا وقتی ارواح همگی شهدا آرام خواهد گرفت که اسلام در ایران و سپس در جهان مستقر شود. آری من فقط برای برقراری حکومت عدل اسلامی در جهان تحت رهبری نایت امام زمان آیت الله خمینی و برای نجات مستضعفین جهان و همچنین ثبات ولایت فقیه و ثبوت رژیم جمهوری اسلامی و نابودی گروهک های وابسته به ابر قدرت های چپ و راست که خود را حامی خلق می دانند و در حقیقت دشمنان خلق هستند پا به میدان مبارزه گذاشتم و تا آخرین قطره خون و آخرین نفس به یاری الله مبارزه خواهم کرد.
و اما سخنی با امت شهید پرور و مجاهد اسلام
اول حمد و ستایش ذات اقدس ملکوتی را که به چنین راهی هدایتمان کرد و از بودن و ماندن و گندیدن به سوی شدن و رفتن و تراویدن رهنمایان گردید. تشکر بیکران ایزدمان را که پیام آور و رسولی چون محمد (صلی الله علیه و آله) فرستاد تا راه هدایت به جامعه بشری نشان دهد و رسول باشد تا آنچه را که الله ارسال می دارد بر انسان ها تلاوت کند و وروح آنها را از خموشی و خمودی بدر آورد و متوجه به خدا کند. درود بی پایان به رحمت و حجت خدا در زمین مهدی موعود (عجل الله فرجه) ارواحنا له الفدا که وجود مقدسش لطفی است بی انتها. و در نهایت سلام و درود بر ثلاله پاک بقیه الله الاعظم امام حسین عزیز که با ندای مسیحائیش زنده کرد مردگان را. تشکر ایزد منان را که منت نهاد و امت قهرمان را یاری کرد تا بر حرف امامش جامه عمل بپوشاند و بر طاغوت و طاغوتیان پیروزیش داد که این پیروزی آغاز است، آغازی که انجامش حکومت امام زمان (عجل الله فرجه) می باشد. و چه مسئولیت بزرگی بر دوش ماست و چه خوب امت ما این مسئولیت را حس کرده است. خداوند ملت ما را در این امور یاری دهد که محققا خواهد داد زیرا خود اینچنین وعده داده است
ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم
و سخنی با فرزند حسین، موسی زمان، روح خدا خمینی کبیر امامم، مرادم، راهم و ....
ما با تو عهد بسیتم و سخنانت را شنیدیم و سعی و کوشش در اجرای آن کردیم و با خون خود .... زمان حسین نبودیم تا در کربلا فرزند زهرا (علیها السلام) را یاری نماییم فرزندش را یاری می کردم و این وظیفه مابود اماما فرمانت را شنیدم که فرمودی جنگ فعلی جنگی است میان حق و باطل چون حق پیروز است ما پیروزیم و چون آرزو داشتم در صف پیکارگران حق باشم در صحنه وارد شدم و آن عاملی که در سر می پروراندم رسیدم و چون امام را برحق می دانستم سخنانشرا به عنوان وصیت بر امت قهرمان و شهید پرور ایران بازگو می کنم که به کارگیرند و از او جلوتر نروند که گمراه می شوند و از او عقب نمانند که هلاک می شوند
امام امت هشدار می دهد که همه حول محور الله جمع شوید و بخاطر اسلام تلاش کنید و وحدت کلمه را حفظ کنید تا پیروز شوید و اگر اختلاف در میان شما پیدا شود و یا خدائی ناکرده اوج بگیرد نهضت ما به شکست منتهی می شود و عزت شما به ذلت تبدیل می شود و مواظب باشید در بین صفوف مستحکم شما گروهک ها نفاق و شکاف ایجاد نکنند که این عامل شیطانی و فرعونی است. گروهک هائی منافق و کافر اسلامرا دشمن دشمن خود یافته اند و مصمم هستند که اسلام را از بین ببرند و شما را از خط مستقیم اسلام منحرف کنند ولی شما به حبل الله اعتصام جوئید و متفرق نشوید تا خدا شما را پیروز گرداند.
امامم تذکر می دهد از روحانیت پشتیبانی کنید اگر روحانیت را به دسیسه های مختلف بتدریج از شما بگیرند امام می گویند: آنروز که روحانیت را از مرد بگیرند و مردم را از روحانیت، انروز ابرقدرت ها جشن می گیرند و واقعا همینطور است زیرا روحانیت متعهد و آگاه است که می تواند ما را به راه اسلام رهنمون کنند و اگر از ملت ما گرفته شود دیگر چه کسی اسلام را به ما می شناساند و آن روز ناچار به فرهنگ های غربی و شرقی پناه می بریم.
امام می گویند برای ما شرق تجاوزگر و غرب جنایت کار فرقی ندارد و همچنین می گویند نهضت ما یک نهضت اسلامی است این انقلاب اسلامی است ملت عزیز ایران باید بداند که بر شرق و غرب نباید اتکا داشته باشند زیرا شرقگرائی و غربگرائی اساس بدبختی ما است و ملت ما قبلا این را تجربه کرده است.
امام می گویند ما باید انقلابمان را به همه جهان صادر کنیم و تفکر اینکه ما انقلابمان را صادر نمی کنیم را دور بیاندازیم زیرا اسلام پشتیبان همه مستضعفین جهان است و شما ای ملت اسلام به عنوان مسلمان و مقلد امام باید مکتب اسلام را به همه جهانیان بشناسانید و مستضعفین را از چنگال مستکبرین رهایی بخشید که این وظیفه شماست اگر در این وظیفه کوتاهی کنید قران شما را محاکمه می کند و در همین جا سخن را خاتمه می دهم و خدا را شکر می کنم و امید وارم تمامی لشکریان حق بر باطل پیروز شوند و خداوند توفیق به سپاه و ارتش و بسیج نیروهای مردمی و عشایر بدهد تا در راه پاسداری از انقلاب جانفشانی کنند.
از پدر و مادرم تشکر می کنم که چنین فرزندی تربیت کردند و آنها می خواهم در فقدان من ناراحتی نکنند و برای تمامی شهدای اسلام خصوصا حسین ابن علی (علیه السلام) گریه کنند. پدر جان درست که بعضی مواقع نافرمانی تو را کرده ام و مادر جان اگر بعضی مواقع حرفت را گوش نکرده ام ناراحت مباش. امیدوارم که در چنین مواقعی خلاف اسلام و امامم عمل نکرده باشم.
از خویشان و دوستان و آشنایان و همدرسان طلب مغفرت می کنم و از آنها می خواهم که امام را دعا کنند و این مرد اسلام و پیر جماران را تنها نگذارند وو همیشه از سنگر ولایت فقیه با دشمنان اسلام و خدا بجنگند و همواره راه امام را تقویت نمایند.
خواهرم: درست را بخوان و همواره یاد خدا باش و از غفلت و عبث بودن بپرهیز و حجاب و عفت را رعایت کن و دیگران را نیز به این کار ترغیب نما.
برادرانم: پدر و مادر را تنها مگذارید، امام را دعا کنید اسلام را یاری کنید و از یاد خدا غافل نشوید و دنباله رو حسین ابن علی (علیه السلام) باشید اگر به درجه رفیع شهادت رسیدم مرا البته به صلاح پدر و مادرم در زادگاهم بیدگل کاشان دفن نمایید تا بلکه مشوقی باشم برای دیگر جوانان که راه شهادت را پویا باشند. هرکسی بر من حقی دارد مرا ببخشد و اگر نمی بخشد در ازای حقش از پدرم یا خانواده ام بگیرد در خاتمه می خواهم از خداوند: در انتظار فرج امام زمان و پیروزی لشکریان اسلام دعا کنند امام زمان و امام و پیروان امام و رئیس جمهور در خط امام و در نهایت جمهوری را تقویت نمایند.
اطیعو الله و الرسول و اولی الامر منکم
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
الهی الهی احفظ لنا خمینی حتی الظهور المهدی
و من الله التوفیق
4/12/60
حسن فینی زاده
روزی پیامبر (علیه السلام) در مسجدی که از جمعیت پرشده بود مشغول خطبه خوانی بودند مردی از اعراب وسط خطبه به مسجد آمد و سعی کرد با کناز ردن افراد به صف های جلو برود که پیامبر او را مورد خطاب قرار دادند و گفتند همان جا بنشین و مزاحم دیگران نشود. این حکایت خیلی از هیاتی ها و نماز خوان هاست که برای جلو آمدن مزاحم همه می شوند و دیگران را به زحمت می اندازند
یک مصداق آشکار این موضوع در زیارت امام رضا (ع) دیده میشه که برخی با تلاش فراوان و شاید هم با آسیب زدن به دیگر زائران خود را به ضریح می رسانند تا دستی به ضریح بکشند . در حالی که زیارت بدون دست کشیدن به ضریح هم می تواند مقبول باشد. ویا موقع نماز جماعت و مراسمات حرم حتما تاحالا برخورده اید به افرادی را که می بینند مثلا صحن یا رواقی پر است و باز هم می روند بین جمعیت و آخرش هم با فشار دادن افراد و ایجاد اذیت برای آنها یه جایی برای خودشان دست و پا می کنند.
به نظر گناه این کار خیلی بیشتر از ثواب آن است. چرا که امام علی (علیه السلام) می فرمایند :مؤمن کسی است که مردم از دست او در آسایشند
البته باید توجه داشت که در دین ما نسبت به تکمیل صف اول نماز تاکید فراوانی گردیده و برایش ثواب بسیاری نوشته شده اما گاهی اعمال ما می شود مثال همان گاو 9 مَن شیر دِه ...
قصد دارم در این یادداشت به بحث و بررسی در مورد یک سوال که ذهن خیلی از افراد را به خودش مشغول کرده بپردازم و آن این است که
"چگونه ممکن است در یک نفر ظرف مدتی تغییری قابل توجه صورت می پذیرد؟!"
مثلا کسی که به صداقت شهرت دارد چگونه همه زندگیش با دروغ به هم می آمیزد؟!
یا کسی که تیپ رفتاریش بگونه ای قابل قبول است اما بعد از مدتی تغییرات زیادی در وی صورت می پذیرد؟!
بگذارید سوالم را شفاف تر بپرسم "آیا تغییرات زیاد در افراد یک شبه اتفاق می افتد؟" آیا می توان مانع از این تغییرات شد یا خیر؟
اما پاسخ:
تا کنون برایتان اتفاق افتاده که بعد از دو یا سه سال یکی از دوستان یا آشنایان قدیمی خود را ببیند؟ در این صورت حتما جملاتی از این دست روبرو می شوید "چقدر عوض شدی"، "قدر بزرگ شدی؟"، "چقدر پیر شدی؟"، "چقدر لاغر شدی"، "چقدر چاق شدی" یا از این سنخ جملات. و این در حالی است که شما تغییر خاصی را در خود احساس نمی کنید.
بگذارید یک مثال دیگر بزنم. اگر شما صبح تا شب را در روشنایی آفتاب مشغول به کار باشید هیچگاه تاریک شدن هوا برایتان تعجب آور نیست اما اگر ظهر بخوابید و وقتی بیدار شوید که هوا تاریک شده است تاریک شدن هوا برایتان تا حدی تعجب آور است. و یا مثلا شاید دیده باشید افرادی که بعد از چند سال که در خارج از کشور یا شهر شما سکونت داشته اند؛ وقتی به کشور یا شهرتان باز می گردند، اولین جمله ایشان همیشه این است "چقدر شهر عوض شده" اگر آن لحظه به ذهن خودتان مراجعه کنید متوجه خواهید شد که شما تغییر خاصی را درک نکرده اید.
مثال های زیادی از این دست را می توان مطرح کرد که به همین تعداد بسنده می کنم
ریشه همه این تناقض ها ضعف انسان در درک تغییرات تدریجی در محیط پیرامون اوست و این همان حربه ای است که شیطان از آن بهره می برد. به این معنا که وی برای منحرف نمودن یک نفر متقی هیچگاه به او را به انجام یک عمل خلاف بزرگ مثل اعمال خلاف اخلاق و عفت، آدم کشی یا ... تشویق نمی کند بلکه ابتدا او را با انجام گناهان کوچکتر به گذشتن از خطوط قرمز الهی عادت می دهد بعد آرام آرم او را به سمت گناهان بزرگ می خواند. یا فردی را که به حق الناس پایبند است را هیچ گاه به انجام اختلاس 3000 میلیاردی تشویق نمی کند بلکه مثلا اگر کارمند باشد ابتدا او را به تباه کردن وقت اداری یا اگر کاسب باشد با گرانفروشی و اهتکار و ... ترقیب می نماید و زمانی که گذشتن از خط قرمز حق الناس برای او عادی شد آرام آرام جرم او را افزایش می دهد. و به این ترتیب است که فرد متقی دیروز بعد از مدتی (شاید چند سال شاید هم کمتر) به راحتی و بدون عذاب وجدا دزدی می کند، دروغ می گوید، اعمال خلاف اخلاق انجام می دهد و ... و همه اینها برایش عادی جلوه می کند
این حربه شیطان در عرفان به تطور معروف است و عبارت است از انحراف تدریجی و پله پله به سمت عصیان و طغیان علیه فرامین خداوند پیش رفتن.
اما راه مقابله با این حربه بسیار ساده و در عین حال بسیار سخت است. کافیست همان گام اول را برندارید. کافیست برای خود استاندارد هایی (معقول و منطقی و مبتنی بر اسلام) را تعیین کنید و آنها پایبند بوده و تحت هیچ شرایطی از آنها کوتاه نیایید و عدول ننمایید. در این صورت دیگر هیچ گاه گذشتن از خطوط قرمز الهی برایتان عادی نمی شود و اگر روز گناهی کوچک از شما سرزد از انجام آن بسیار پشیمان خواهید شد
شنیده اید که می فرمایند به کوچکی گناه ننگر و به بزرگی پروردگاری که معصیت او را انجام داده ای دقت کن ...
شنیده اید که می فرمایند تکرار گناه صغیره آن گناه را به گناه کبیره تبدیل می کند ...
شنیده اید که بسیاری از علما و عرفا حتی از انجام مکروهات هم اجتناب می کردند ...
شنیده اید که می فرمایند انجام ندادن و ترک گناه ساده تر از توبه از آن است و توبه یعنی استغفار و قصد قلب برای عدم ارتکاب آن گناه ...
پی نوشته:
1- شنیده ام بزرگترین عذاب های خدا برای کسانی است که دیگران را به خیر یم خوانند و خود عامل نیستند. عاجزانه در خواست می کنم دعا کنید نویسنده این متن هم به انجام این موضوع اهتمام داشته باشد.
مدتی بود که فشار و سختی های زندگی امروزی به من فشار می آورد و بدنبال راه چاره ای برای یافتن آرامش بیشتر بودم که بزرگی قرائت روزانه زیارت عاشورا به همراه 100 لعن و صد سلام را به من پیشنهاد دادند. اما قرائت صد لعن و صد سلام واقعا کار طاقت فرسایی هست اما آنچه ذیل زیارت عاشورا در مفاتیح نوین آیت الله مکارم درج شده است کمک شایان ذکری به من کرد.
ایشان فرموده اند معنای قرائت 100 لعن تکرار عبارت "اللهم العن جمیعا" است و معنای 100 سلام تکرار عبارت "السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین" است.
به دوستان خوبم پیشنهاد می کنم حتما چنین تجربه ای را بخصوص در صبح داشته باشند تا از برکت، معنویت، آرامش و لذت این دعا که ظاهرا حدیث قدسی هم هست بهره مند شوند.
التماس دعای فرج
یاعلی
دیشب افطار مهمان یکی از اقوام بودیم بعد از افطار به پیشنهاد صاحب خانه عازم مسجد شدیم من به اتفاق پسر صاحب خانه (امیر حسین) که حدود 10 سال داشت جلوتر از درب حیاط خارج شدیم. در این هنگام بود که امیر حسین به من گفت که این مهتابی را که می بینی من بعد از ظهر شکستم و خوردش کردم. برایم زیاد مهم نبود و اعتنا نکردم. اما وقتی پدر امیر حسین یعنی میزبان از درب خارج شد مهتابی توجه اش را جلب کرد و از او سوال کرد که آیا تو آن را شکستی؟ من که نمی خواستم امیر حسین مورد پرخاش قرار بگیرد سریع گفتم قبل از اینکه ما بیاییم بیرون شکسته شده بود (راست گفتم چون امیر حسین آن را بعد از ظهر شکسته بود) اما اتفاقی جالب افتاد و آن اینکه امیر حسین بلافاصله گفت "بله بابا من شکستم ببخشید"
برایم جالب بود این همه صداقت که نمی دانم نشان از تربیت صحیح بود، نشان از صافی و صداقت کودکانه یا ... اما هر چه که بود از دیشب تا الان فکرم را مشغول کرده که من چقدر صادقانه برخورد می کنم؟ آیا حاضرم سختی تنبیه را بپذیرم اما دروغ نگویم؟ آیا حاضرم منافعم را از دست بدهم اما همیشه راست بگویم؟
احساس می کنم خیلی فاصله هست تا مسلمان واقعی شدن. ای کاش این روز ها و این شب ها طوری بشویم که باید ... دوستی می گفت مگر نه که ما میهمان خداییم پس ای کاش حداقل در این ماه حرمت میزبان را رعایت کنیم ... ای کاش