سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کلام اول سلام

بخش های وبلاگ

مطالب خواندنی

.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::. 

آیت الله العظمی خامنه ای:
فتنه‌ى 88 تنها آن چیزى نبود که توى خیابان به وسیله‌ى تعدادى آدم دیده شد؛ این یک چیز ریشه‌دارى بود، یک بیمارى عمیقى درست کرده بودند، اهدافى داشتند، زمینه‌ها و مقدمات فراوانى برایش چیده شده بود، کارهاى بزرگى شده بود و هدفهاى بسیار خطرناکى دنبال این کار بود، که با این برخوردهاى گوناگون سیاسى و امنیتى و اینها حل نمیشد؛ یک حرکت عظیم مردمى لازم داشت؛ که این حرکت، حرکت 9 دى بود؛ آمدند بساط فتنه و فتنه‌گران را در هم پیچیدند. لذا حادثه‌ى 9 دى یک حادثه‌ى ماندنى در تاریخ ماست. من آن سال هم گفتم - پارسال بود یا پیرارسال بود - که این حادثه، حادثه‌ى کوچکى نیست. این حادثه، شبیه حوادث اول انقلاب است. این حادثه بایستى حفظ شود، بایستى گرامى داشته شود
1390/09/21

حماسه نه دی  بایستى حفظ شود، بایستى گرامى داشته شود
دانلود سایز بزرگتر



در دورانی از تاریخ اسلام برخی از خلفا برای انحراف مذهب حقه تشیع دستور دادند تا احادیث جعلی زیادی توسط ادبا و جاعلان حدیث تولید و به جامعه تزریق شود اینجا بود که برخی از علما برای مقابله با این دشمنی آشکار دست به تالیف کتبی زدند که در آن به جمع آوری احادیث موجود پرداختند تا راه برای جعل احادیث جدید بسته شود. از جمله این علما، علامه مجلسی بود که در کتاب 110 جلدی بحار الانوار سعی نمود تا تمام احادیث موجود در آن زمان را جمع آوری کند تا راه برای جعل احادیث جدید تر بسته شود.
این روز ها که نقل های بسیار شگفت انگیز از سایت جناب آقای هاشمی رفسنجانی دیده می شود به ذهن اینگونه متبادر می شود که ای کاش کسی پیدا شود و تمام این نقل قول های ممکن رو جمع آوری کند تا اگر در آینده باز هم کسانی خواستند مطالبی را به امام خمینی ره نسبت دهند ملاک و میزانی برای سنجش وجود داشته باشد.
راستی یادمان باشد امام خمینی در وصیت نامه الهی سیاسی خود چنین آورده اند:
 "اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می‌شود، مورد تصدیق نیست مگر آن‌که صدای من یا خط و امضای من باشد، با تصدیق کارشناسان؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم." 

به داد اندیشه های امام خمینی برسید

 



امام راحل تاکید زیادی بر اسلامی شدن دانشگاه ها داشتند. امر اسلامی شدن را از دو جنبه می توان بررسی کرد یکی اسلامی شدن فرهنگ حاکم بر مجموعه دانشگاهیان و دوم اسلامی شدن علوم.
در مورد اول یعنی اسلامی شدن فرهنگ حاکم بر دانشگاهیان (یعنی اساتید، دانشجویان و کارکنان دانشگاه)  ایشان به حق تاکید دارند که: 
«دانشگاه­ها را در نظر بگیرید که اسلامی بشود و اگر دانشگاه­ها اسلامی بشود مسائل ما در آتیه هم حل است» (64/6/13) 
دانشگاه از منظر امام خمینی استقلال فرهنگی دانشگاهیان و پرهیز از روحیه پیروی، تقلید و گداصفتی از جمله تاکیدات مکرر ایشان می باشد جایی که می فرمایند
“مبادا اساتید و معلمینی که به وسیله ی معاشرت ها و مسافرت به جهان به اصطلاح متمدن، جوانان ما را که تازه از اسارت استعمار رهیده اند تحقیر و سرزنش نمایند و خدای ناکرده از پیشرفت و استعداد خارجی ها بت بتراشند و روحیه ی پیروی و تقلید و گداصفتی را در ضمیر جوانان تزریق نمایند و به جای این که گفته شود که دیگران کجا رفتند و ما کجا هستیم به هویت انسانی خود توجه کنند و روح توانایی و راه و رسم استقلال را زنده نگهدارند (67/4/29)
تاکید ایشان در مورد فرهنگ حاکم بر دانشگاه ها تا حدی است که در وصیت نامه الهی، سیاسی خود بعد از سطر ها سخن در خصوص دانشگاه ها و لزوم رسیدگی به فرهنگ حاکم در آن می فرمایند:
«و اما در دانشگاه نقشه آن است که جوانان را از فرهنگ و ادب و ارزشهای خودی منحرف کنند و به سوی شرق یا غرب بکشانند و دولتمردان را از بین اینان انتخاب و بر سرنوشت کشورها حکومت دهند تا به دست آنها هرچه می خواهند انجام دهند. اینان کشور را به غارتزدگی و غربزدگی بکشانند و قشرروحانی با انزوا و منفوریت و شکست قادر بر جلوگیری نباشد. و این بهترین راه است برای عقب نگهداشتن و غارت کردن کشورهای تحت سلطه ، زیرا برای ابرقدرتها بی زحمت و بی خرج و در جوامع ملی بی سر و صدا، هر چه هست به جیب آنان می ریزد.
پس اکنون که دانشگاهها و دانشسراها در دست اصلاح و پاکسازی است ، برهمه ما لازم است با متصدیان کمک کنیم و برای همیشه نگذاریم دانشگاهها به انحراف کشیده شود؛ و هر جا انحرافی به چشم خورد با اقدام سریع به رفع آن کوشیم . و این امر حیاتی باید در مرحله اول با دست پرتوان خود جوانان دانشگاهها و دانشسراها انجام گیرد که نجات دانشگاه از انحراف ، نجات کشور وملت است .
و اینجانب به همه نوجوانان و جوانان در مرحله اول ، و پدران و مادران ودوستان آنها در مرحله دوم ، و به دولتمردان و روشنفکران دلسوز برای کشور درمرحله بعد وصیت می کنم که در این امر مهم که کشورتان را از آسیب نگه می دارد، با جان و دل کوشش کنید و دانشگاهها را به نسل بعد بسپرید. و به همه نسلهای مسلسل توصیه می کنم که برای نجات خود و کشور عزیز و اسلام آدم ساز، دانشگاهها را از انحراف و غرب و شرق زدگی حفظ و پاسداری کنید و بااین عمل انسانی - اسلامی خود دست قدرتهای بزرگ را از کشور قطع و آنان راناامید نمایید. خدایتان پشتیبان و نگهدار باد. »
 تاکید بر اجتناب از غرب و شرق زدگی که در راستای شعار اصیل انقلاب که همان نه شرقی، نه غربی است بار ها و بار ها در سخنان ایشان تکرار شده است در این تاکیدات که بخش دوم سخنان امام در خصوص اسلامی شدن دانشگاه ها را شامل می شود یک موضوع مورد سفارش است و آن اینکه نباید همه چیز را بصورت مستقیم وارد جامعه کرد و پیش از ترجمه نوشته های دانشمندان غرب و شرق باید ببینیم چقدر از آن با فرهنگ اصیل اسلامی، ایرانی ما سازگار است و چقدر سازگار نیست. به بیان ساده تر باید همه علوم وارداتی از فیلتری بگذرند و سپس به جامعه دانشگاهی وارد شوند 
«آن معنایی که از علوم دانشگاه­ها ما می­خواهیم و اسلام می­خواهد این است که تمام علوم طبیعی و غیرطبیعی مهار شود به علوم الهی و برگشت به توحید کند. هر علمی که در آن جنبه­ی اولوهیت باشد یعنی انسان طبیعت را که می­بیند خدا را در او ببیند، مسایل موجودات را که مشاهده می­کند خدا را در او ببیند. او که اسلام برای او آمده است برای برگرداندن تمام موجودات طبیعی به الهیت و تمام علوم طبیعی به علوم الهی و از دانشگاه­ها هم این معنی مطلوب است علوم طبیعی همه باید باشد. معالجات بدنی باید باشد لکن آن مرکز ثقل است که مرکز توحید است. اسلام طبیعت را مهار می­کند برای واقعیت و همه را به وحدت و توحید می­برد » (64/1/20)
ایشان بار ها تاکید دارند که جوانان و اساتید ایران اسلامی توان تولید علم را دارند و نیازی به تقلید کور کورانه از علم غرب وجود ندارد بلکه می توانیم با تکیه بر توان داخلی علم تولید کنیم در جایی تاکید می کنند
«مهمترین عامل در کسب خودکفایی و بازسازی توسعه مراکز علمی و تحقیقات و تمرکز و هدایت امکانات و تشویق کامل و همه جانبه مخترعین و مکتشفین و نیروهای متعهد و متخصصی است که شهامت مبارزه با جهل را دارند و از لاک نگرش انحصاری علم به شرق و غرب به در آمده و نشان دادند که می­توانند کشور را روی پای خودشان نگهدارند » (67/7/11)
 اگر بخواهیم توصیه های ایشان را در مورد دانشگاه ها و فرهنگ حاکم بر آنها مورد بررسی قرار دهیم شاید بتوان آن را در این دو سرفصل خلاصه کرد
1) اسلامی شدن فضای حاکم بر دانشگاه ها 
2) بومی سازی و اسلامی سازی علوم و دانش موجود در دانشگاهها پیش از ارائه آنها به دانشجویان.
به امید روزی که شاهد تحقق یافتن این دو توصیه ایشان در جامعه دانشگاهی خود باشیم 



 شاید اگر بخواهیم ریشه های دلزدگی مردم از رژیم سابق و تمایل ایشان به تاسیس حکومتی جدید را مورد بررسی قرار دهیم؛ اولین و مهمترین عامل را عدم تطابق فرهنگ دیکته شده در زمان رژیم سابق با گرایشات مذهبی مردم بیابیم فرهنگ یکی از دغدغه های همیشگی رهبر انقلاب (امام خیمنی بود) که در بسیاری از سخنرانی های ایشان نشانه هایی از آن را می توان یافت. اوج تاکید ایشان در این خصوص را می توان در سخنرانی 61/11/22 ایشان یافت. در این سخنرانی ایشان ضمن تاکید بر اهمیت فرهنگ در یک جامعه به بیان تاثیر فرهنگ حاکم بر نسل آینده می پردازند و تصریح می کنند:  
فرهنگ از منظر امام خمینی 1«درباره فرهنگ هر چه گفته شود کم است. می­دانید و می­دانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود و همه ارگان­ها و مقامات آن رژیم در صراط مستقیم انسانی و الهی پایبند باشند و بر استقلال و آزادی ملت از قیود شیطان عقیده داشته باشند و آن را تعقیب کنند و ملت نیز به تعبیت از اسلام و خواسته­های ارزنده آن پایبند باشند دیری نخواهد کشید که انحراف فرهنگی بر همه غلبه کند و همه را خواهی نخواهی به انحراف کشاند ونسل آتیه را آن چنان کند که انحراف بصورت زیبا و مستقیم را راه نجات بداند و اسلام انحرافی را به جای اسلام حقیقی بپذیرد و بر سر خود و کشور آن آورد که در طول ستم­شاهی و خصوصاً پنجاه سال سیاه بر سر کشور آمد.»
امام راحل در حوزه فرهنگ اندیشه مشخصی دارند و آن تکیه بر فرهنگ ناب اسلامی است و در این خصوص می فرمایند
«باید مدت­ها زحمت کشید و باور کنیم که خودمان دارای یک فرهنگ بزرگ انسانی با ارزش­های اسلامی هستیم» (صحیفه­ی نور جلد 162 صفحه 18)
اما باید دقت داشت که ایشان هیچ گاه با تجدد و نماد های مدرنیسم مخالفت نکرده اند بلکه در اولین روزهای انقلاب در پاسخ به عده ای از متحجرین و در پاسخ به شایعاتی مبنی بر تحریم سینما از سوی مراجع دینی فرمودند: «ما کی با تجدد مخالفت کرده ایم؟ سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت مردم و تربیت آنها باشد. ما با فساد مخالفیم نه با سینما» (امام خمینی، وصیت‌نامه، انتشارات آستان قدس رضوی) 
شاید اگر بخواهیم اندیشه ایشان در حوزه فرهنگ را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگویید دیدگاه وی همواره بر جهت خاص حفظ و کسب استقلال فرهنگی استوار بوده است. از نگاه امام غرب‌ستیزی فرهنگی در کنار تحول فرهنگی در چارچوب فرهنگ اسلامی باید به استقلال فرهنگی بیانجامد یعنی اشکالی ندارد که نگاهی به فرهنگ غرب داشته باشیم اما باید دقت کنیم که دوچار وابستگی فرهنگی نشویم و استقلال فرهنگی خود را همواره حفظ کنیم.
انشا الله در پست بعد به بررسی فرهنگ در دانشگاه ها از منظر امام خمینی خواهم پرداخت



دیشب افطار مهمان یکی از اقوام بودیم بعد از افطار به پیشنهاد صاحب خانه عازم مسجد شدیم من به اتفاق پسر صاحب خانه (امیر حسین) که حدود 10 سال داشت جلوتر از درب حیاط خارج شدیم. در این هنگام بود که امیر حسین به من گفت که این مهتابی را که می بینی من بعد از ظهر شکستم و خوردش کردم.  برایم زیاد مهم نبود و اعتنا نکردم. اما وقتی پدر امیر حسین یعنی میزبان از درب خارج شد مهتابی توجه اش را جلب کرد و از او سوال کرد که آیا تو آن را شکستی؟ من که نمی خواستم امیر حسین مورد پرخاش قرار بگیرد سریع گفتم قبل از اینکه ما بیاییم بیرون شکسته شده بود (راست گفتم چون امیر حسین آن را بعد از ظهر شکسته بود) اما اتفاقی جالب افتاد و آن اینکه امیر حسین بلافاصله گفت "بله بابا من شکستم ببخشید" 
 برایم جالب بود این همه صداقت که نمی دانم نشان از تربیت صحیح بود، نشان از صافی و صداقت کودکانه یا ... اما هر چه که بود از دیشب تا الان فکرم را مشغول کرده که من چقدر صادقانه برخورد می کنم؟ آیا حاضرم سختی تنبیه را بپذیرم اما دروغ نگویم؟ آیا حاضرم منافعم را از دست بدهم اما همیشه راست بگویم؟
احساس می کنم خیلی فاصله هست تا مسلمان واقعی شدن. ای کاش این روز ها و این شب ها طوری بشویم که باید ... دوستی می گفت مگر نه که ما میهمان خداییم پس ای کاش حداقل در این ماه حرمت میزبان را رعایت کنیم ... ای کاش 



قبل از هر چیزی با صدای بلند بگم من با فیلترینگ مخالف نیستم و اتفاقا قبولش هم دارم این متن یه تلنگر خشک و خالی به بعضی افراط هاست. همین و بس. درضمن بنده یک بسیجی هستم که به تمام مبانی نظام مقدس جمهوری اسلامی اعتقاد راسخ دارم و نگارش این سطور از سر دلسوزی است و لا غیر. منبع اصلی یادداشت
 جرقه نوشتن متن حاضر زمانی در ذهنم به درخشش آمد که داشتم در مورد موضوعی علمی با عنوان سرزمین مسطح (flat land) تحقیق می کردم. و به تعداد زیادی سایت با مطالب عالی که مورد نیازم بود برخوردم اما متاسفانه همگی فیلتر بود. از آنجا که گذشتن از خیر آن مطالب برایم مقدور نبود چاره ای نیافتم الا استفاده از ف ی ل تر شکن و اسباب هایی از این دست. البته از آنجا که از این عمل منافی قوانین جاری است از این کارم ناراضی هستم اما چه کنم که به آن مطالب نیاز داشتم. 
بحث حقیر در مورد وجود فیلترینگ در کشور نیست چرا که برخی از سایت ها که مروج بی عفتی و بی بند و باری هستند نباید باز باشند. بحث حقیر در مورد میزان سخت گیری در این باب است. اجازه بدهید با یک مثال بحث را باز کنم .
فرض کنید شما یک کودک خردسال دارید که می خواهد برود و به بخاری که خیلی هم داغ است دست بزند. خوب او نمی داند و نمی فهمد که بخاری داغ است و بادست زدن به آن خواهد سوخت. شما هم والدین او هستید و دوستش دارید. چه خواهید کرد؟ عمومی افراد در این زمان به سرعت کودک را از بخاری دور می کنند و اگر سطح فرهنگی بالایی داشته باشند نهایت امر این است که او را دعوا نمی کنند و گر نه که کودک خرد سال مشمول دعوا یا حتی کتک هم خواهد شد. اما متخصصین امر تربیت می گویند این بدترین نوع برخورد است چراکه از سویی آن کودک در سنی به سر می برد که نیاید از هیچ کاری منع شود مانند یک پادشاه که هرچه بخواهد می تواند انجام دهد و از سوی دیگر ذات انسان بگونه ای است که از هرچه منع شود بیشتر به سوی آن حریص می گردد و می خواهد که بداند آن شیئ چه بود. نتیجه چنین برخوردی چیزی نیست جز اینکه در زمانی که شما نباشید یا حواستان به کودک نباشد او برود و دو دست خود را به بخاری بچسباند و بسوزد. پس می گویید بگذاریم کودک بسوزد ؟ پاسخ منفی است. پس چه باید کرد؟ ساده است باید حواس او را از بخاری پرت و به سمت چیز دیگری جلب کنید. به همین سادگی بدون اینکه کودک را از رسیدن به آنچه دوست دارد منع کنید از رسیدن آسیب به او جلوگیری کرده اید.
در اصطلاح به اقدام اشتباه اول حرکت سلبی و به اقدام دوم حرکت ایجابی می گویند. متاسفانه فرهنگ غالب جامعه ما سلبی است و همواره می خواهیم مانع از اشتباه کردن دیگران بشویم حال آنکه حرکت اصولی و صحیح حرکت ایجابی است. بگذارید چند مثال از حرکت های سلبی که پس از انقلاب در حوزه فرهنگ اتفاق افتاد و نتایج بدی داشت را بیان نمایم
1) برخورد با پوشیدن مانتو، لباس آستین کوتاه و ... در اوایل انقلاب
2) برخورد با دارندگان دستگاه ویدئو
3) ممانعت از بحث آزاد سیاسی در دوران به اصطلاح سازندگی
4) برخورد با دارندگان ماهواره 
5)  گشت ارشاد که البته ایجادش بد نبود اما با برخی از تندروی ها منحرف گردید
و مثال های زیادی از این دست که در این فرصت مجال بیان آن نیست. البته اشکال حرکت سلبی، ذاتی  نیست به این معنا که گاهی لازم است حرکت ها سلبی باشد اما اشکال کار آنجاست که عموم حرکات و اقدامات در کشور ما سلبی شده و انگار مسئولین کار دیگری بلد نیستند یا .... بگذریم. 
اما با فیلترینگ چه می توان کرد پاسخ آن سه محور دارد
الف) فیلترینگ یکی از ابزارها برای کنترل است که تقریبا در تمام دنیا استفاده می شود اما مانند آنتی بیوتیک هاست که مصرف زیاد آنها سبب می شود کاراییشان از بین برود. این روز ها آنقدر حجم سایت های فیلتر شده زیاد شده است که برای هر کاربری مقرون به صرفه است که هر ماه هزینه اضافه ای برای خرید اشتراک وی. پی. ان. یا ابزار هایی از این دست را متقبل بشود و خود را از شر محدودیت های بیش از حد برهاند. (البته ابزار های رایگان زیادی نیز وجود دارد که جهت جلوگیری از تبلیغ اسم آنها را بیان نمی کنم)
ب) ایده داشتن اینترنت سالم که سالهاست بر زبان مسئولین امر می گردد و دیگر شبیه یک شعار گردیده ایده بسیار خوبی است اما زمانی که موجبات آنها نیز فراهم گردد. اینکه موتور سرچ گوگل در کنار فواید بسیار بالایش امکان دارد راه را برای اقدامات ناشایست فراهم آورد منطقی است اما زمانی می توان مانع از کارکرد آن در ایران شد که موتوری بومی با قدرت آن تولید کنیم بعد به کاربران بگوییم که بیایید و موتور بومی را جایگزین گوگل کنیم. یا بستن جیمیل و یاهو که بیشتر ابزار جاسوسی است تا امکانات اینترنتی شاید بد نباشد اما زمانی که سرویس ایمیلی در کشور ایجاد شود که قدرت و امنیتش با جی میل برابری کند. نه آنکه ایمیل سرور های داخلی همگی http هستند و از امنیت بسیار کمی برخوردارند.  
ج)  سانسور کردن یکی از عمده اقداماتی است که در حوزه های مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. البته جریان آزاد اطلاعات بیشتر یک افسانه است که هیچ گاه و هیچ جایی اتفاق نیافتاده و نخواهد افتاد (حتی کشور های مدعی آزادی مطلق نیز سانسور خبری و اطلاعاتی دارند در اینجا و اینجا مطالبی در این حوزه نگاشته شده است) اما باز هم استفاده از آن مانند استفاده از آنتی بیوتیک هاست. اجازه بدهید به وقایع دردناک بعد از انتخابات 88 برگردیم که عده ای به ناحق اتهامات غیز قابل قبولی، که خود نیز از نادرستی آن مطلع بودند، را بیان و فتنه ای راه انداختند که لکه ننگی شد بر پیشانی آنها و هم حزبی هایشان. اقدامی خبری و اطلاع رسانی مسئولین دلسوز صدا و سیما چه بود؟ سانسور تمام عیار. جواب داد؟ خیر نتنها جواب نداد بلکه اعتماد عمومی را به اخبار صدا و سیما سلب و افراد را به سمت گرفتن اخبارشان از شبکه های اطلاع رسانی بیگانه سوق داد تا حدی که بی بی سی فارسی منبع خبری بسیار از افراد جامعه شد. حال آنکه اگر صدا و سیما می توانست با اطلاع رسانی دقیق و کامل اعتماد مردم را به خود جلب نماید دیگر کمتر کسی به سمت اخبار آلوده امثال بی بی سی می رفت که خبر راست را می گویند اما نه تمام آن را (بیشتر روی بخشی  مانور می دهند که منطبق با منافعشان است). این تنها یکی از مواردی است که سانسور بیش از حد اعمال شد و نتیجه ای جز سلب اعتماد مردم در بر نداشت. به نظر می رسد که فیلتر کردن بسیاری از سایت ها کار صحیح نیست. سایت های خبری، شبکه های اجتماعی و ... نباید فیلتر شوند بلکه باید با حرکتی ایجابی حواس مخاطب را از آنها پرت کرد. مطمئن باشید اگر یک شبکه اجتماعی با قدرت فیس بوک، جی پلاس، تویتر و امثالهم در کشور وجود داشته باشد و تبلیغ مناسبی روی آن انجام گیرد افراد زیادی به سمت آن جذب شده و آرام آرام جای آن شبکه های اجتماعی را می گیرد. و همینطور است در مورد دایره المعارف ها، سایت های خبری و امثالهم. (شاید یادآوری خبر عضویت سایت رهبری معظم در فیس بوک را به یاد داشته باشیم)
 جمع بندی: می خواستم بنویسم اما دیدم مخاطب این نوشتار بیش از آنکه بنده بخواهم نتایجم را به او دیکته کنم شعور دارد پس نتیجه گیری به عهده شما خواننده فهیم



قبل از هر چیز لازم می دانم عرض کنم که مفاهیم و معارف موجود در اندیشه شهید والا مقام مطهری بسیار عمیق و ژرف است تا حدی که به نظر می رسد تا سالهای سال این تفکرات زاینده و سازنده باشد و بتوان با اتکال به آنها راه سعادت جامعه را باز شناخت. در این خصوص کاملترین گفتار بیانات رهبری معظم که می فرمایند:
«موضوع دیگری که بارها گفته شده و شخص امام هم فرمودند، بنده هم... باز تأکید کنم و تکرار کنم، ترغیب و روی آوردن به آثارشهید مطهری است. اعتقاد بنده این است که آثار شهید مطهری مبنای فکری این جمهوری کنونی ماست... مبنای فکری این انقلاب، تفکرات شهید مطهری است ولاغیر. دیگران به مقدمات این انقلاب خیلی کمک کردند، مردم را آگاه و روشن کردند، مردم را به حرکت و اندیشیدن واداشتند، اما آن افکار دیگر ـ غیر از افکارآقای مطهری ـ در ساخت این نظام کنونی ما تأثیری نداشت. این ساخت غیر از آن‏هاست... اگر ما بخواهیم که این نظام در ذهن مردم تعمیق بشود و حرکت انقلابی این مردم همچنان ادامه پیدا بکند باید افکار آقای مطهری در بین مردم رواج پیدا کند»
اما آنچه من را بر آن داشت تا این چند خط را بنگارم یک دغدغه در خصوص کلیه امور فرهنگی جامعه مان است و آن اینکه زبان ارتباطی افراد در نسل های گوناگون با یکدیگر متفاوت است درست است که همه فارسی سخن می گوییم اما نوع گفتار، واژه های متداول و نوع ترکیب کلمات برای تهیه جملات در نسل های مختلف متفاوت است و این تفاوت در نسل فعلی که از کودکی با عرصه ای به نام اینترنت و فضای باز ارتباطی و اطلاعاتی مانوس بوده اند به وضوح خود را می نمایاند نسلی که شهید مطهری برایشان سخن می گفت  نسل کنونی از جهات گوناگون تفاوت های عمیقی دارند و این تفاوت آنقدر واضح است که بسیاری از پدر مادر ها از عدم شناخت فضای فکری و روحی فرزندانشان گلایه مند هستند اما متاسفانه هنوز هم که هنوز است همان فایل هاب صوتی سخنرانی دهه 40 و 50 بدون تغییر به متن تبدیل شده و در بازار عرضه می شوند. حال آنکه به نظر می رسد لازم است سخنان آن بزرگوار به زبان قابل فهم برای نسل امروز در آمده و منتشر گردد. 
البته می دانم که کارهایی در این خصوص انجام پذیرفته اما بسیار کمتر از آن چیزی است که لازم و ضروری می نماید.
و نکته آخر اینکه ای کاش بیش از آنکه به متفکرین سابق اهمیت بدهیم و نسبت به ایشان اهتمام داشته باشیم قدری به متفکرین و عالمان زنده کنونی بها دهیم و ایشان را تکریم نمایید 

 

_______________________________________________________________

برخی نظرات دوستان که می تواند به بحث کمک کند

ابــــــــــرار : 
بنام خدا
سلام علیکم...
فرمایشتون متین هست. البته در مورد بعضی از کتب، باید بدون از دست دادن مفهوم اصلی باز نویسی شوند ... اما تا اینکار انجام بشه تکلیف چی هست؟ کتابهای ایشون بدون استفاده بمونند؟
در موردی که فرمودید قدری به متفکرین و عالمان زنده بها بدیم منظور کدوم بزرگواران هستند؟
پاسخ: سلام علیکم // ممنونم /// خیر عرض بنده ناظر بر فعالیت های کلان بود به عنوان مثال فعالیت های موسسه حفظ آثار شهید مطهری که در حال حاظر بیشتر بنگاه پول چاپ کنی است یا فعالیت های حوزه علمیه یا امثال آن البته به نظر می توان بجای تمرکز بر آثار شهید مطهری به آثار استاد مصباح یزدی که رهبری ایشان را مطهری زمان خواندند یا استاد قرائتی و امثال این بزرگواران روی آورد

_______________________________________________________ 

سید محمدرضا فخری 
سلام
با نوشته ی شما مخالفم.
اصل زبان ارتباطی نسلها و تفاوتش تا حدی می تواند درست باشد، اما اگر بنا را بخواهیم بر این اصل متزلزل و لرزان بگذاریم باید بگوییم کل میراث ادبی و فرهنگی گذشته خود را به موزه ها بسپاریم چرا که به زبان این نسل نیست. نه حافظی می ماند و نه سعدی و مولوی و عطار و ....
نسل امروزی آنطور که شما توصیفش کردید بیش از حد لوس و ننر و بهانه گیر تشریف دارند. همه چیز را که نباید جویده و آماده تقدیم نسل امروز وفردا کرد. باید خودشان هم زحمت بکشند. جامعه هم نباید به این تنبلی نسل دامن بزند. لابد می خواهید کلمات و الفاظ و اصطلاحات سبکی مانند خفن و قاط زدن و تیریپ و ... که نسل امروز می فهمد در کتب اعتقادی هم بیاید تا نسل امروز زحمت بکشد آن را خوب بفهمد. بله؟
در مورد آثار شهید مطهری این تفاوت زبان اگر هم باشد بسیار کم و قابل اغماض است و حاصل نوشته ی شما چیزی نیست جز تضعیف اصل آثار استاد شهید، هر چند اول کار بیانات امام و رهبری را هم آورده اید، ولی آنها را بصورت مبنایی تخریب کرده اید.
در این بحبوحه ی جهنمی تضعیف اعتقادات ما بیش از هر زمان دیگر نیاز مبرم به آثار شهید مطهری داریم و ای کاش بجای این خرده گیری های غیرضرور و نادر، به تقویت ترویج آثار استاد شهید بپردازیم
موفق باشید

 پاسخ: ممنون از ابراز لطف شما
احساس می کنم قدری سوء تفاهم ایجاد شده است
اگر دقت بفرمایید در عرایض حقیر معارف و مفاهیم ژرف و عمیق موجود در سخنرانی های استاد ستوده شده است چنان که در انتهای بیانات مقام رهبری معظم نیز بر ترویج افکار شهید تاکید گردیده نه عین گفته های ایشان
تا بحال دیده اید که بخواهند به کودکی قرص مثلا سرماخوردگی بدهند. مادر ها اینطور مواقع آن را با آب یا شیر یا ... مخلوط کرده و به کودکشان می دهند تا هم قرص را داده باشند و هم کودکشان از تلخی قرص رنج نبرد
فرمایش شما مبنی بر اینکه نسل فعلی باید خودشان زحمت بکشند صحیح است اما دقت بفرمایید که آیا در نسل فعلی انگیزه ای برای این زحمت کشیدن وجود دارد یا خیر؟
قطعا یک نوجوان یا جوان ترجیح می دهد وقتش را با شبکه های اجتماعی و فیلم و سایت های اینترنتی و ... پر کند تا اینکه بنشیند و سخنانی که فهم آنها برای ذهنش سختن است را کنکاش کرده و یاد بگیرد
عرض بنده ناظر بر این واقعیت بود که باید شکل بیان معارف و مفاهیم موجود در کتب استاد را طوری جذاب کنیم که در جهان پر زرق و برق امروز بتواند با نوجوان و جوان جامعه ارتباط برقرار کند
اما در خصوص مقایسه آثار استاد با آثار حافظ و سعدی و ... باید عرض کنم که متاسفانه به نظر قدری مع الفارق است چرا که شعر همواره جذابیت داشته و دارد و همین جذابیت شعر جوان و نوجوان امروز را می تواند تا حدی جذب آثار قدمای ادب فارسی کند اما نفس (اماره) انسان همواره از دین فراری است و حتما باید مبلغان دینی به مفاهیم ثقیل را با رنگ و لعاب زیبا و جذاب ارائه دهند تا بتوانند آن را به دل و جان جوان امروز نفوذ دهند
خلاصه همه عرایضم یک جمله است لازم است مفاهیم و معارف موجود در سخنان اساتید گذشته را با رنگ و لعابی جدید برای جوانان و نوجوانان امروز آماده کرد 
موید باشید



یکی از مشکلات فضا های مجازی سوء استفاده از روابط عاطفی و نیاز های عاطفی خانم ها می باشد این موضوع خصوصا در جوامعی مانند کشور ما که روابط جنسی حرمت و حیطه خودش را دارد بسیار مشاهده شده است در ادامه قصد دارم با استفاده از دو مقدمه ریشه این آسیب را بررسی نمایم.
مقدمه اول همانطور که در اینجا بیان شد توجه خانم ها به اطراف شنیداری است. بدین معنا گوش خانم ها بیش از سایر حس هایشان نسبت به دریافت پیام از اطراف حساس است. اما باید دقت داشت که وقتی متنی را مطالعه می کنید در حقیقت دارید آن را برای خود می خوانید و لذا خانم ها روی متنی که می خوانند بسیار بیشتر از آقایان حساس هستند و تاثیر بسیاری از آن می پذیرند. شبکه های اجتماعی نوشتاری هم از جمله مکان هایی است که برقراری ارتباط میان افراد با استفاده از نوشتار است و لذا خانم ها تاثیر زیادی از نوشته ها در این فضا می پذیرند. 
مقدمه دوم: خانم ها در کنار دنیای واقعی که در آن زندگی می کنند دنیایی مجازی دارند که در آن رویاها و اوهام خود را براورده شده می پندارند و سعی می کنند از زندگی در آن دنیا لذت کافی ببرند. این دنیا از آنجا که ساخته ذهن ایشان است همه چیزش مطابق خواست آنها می باشد و به عبارت بهتر این دنیا را آنگونه می سازند که دوست دارند. نکته جالب توجه اینجاست که ایشان در دنیای ساختگی خود واقعا زندگی می کنند. بعضاً پیش می آید به دلایل گوناگون آنقدر در این دنیای رویایی خود زندگی می کنند که تفاوتی میان آن و دنیای واقعی قائل نیستند و همه چیز را در آن واقعی می پندارند (در بسیار از موارد این موضوع پیش می آید که در حال حاضر قصد پرداختن به آنها را نداریم - موضوع معروف شاهزاده سوار بر اسب سپید مثالی از همین دنیای رویایی ایشان است) و اگر جایی از این دنیای رویایی و شیرین با واقعیت تضاد داشته باشد بسیار برایشان سخت می نماید و خود را شکست خورد می پندارند.
نتیجه: اگر به مقدمه یک دقت کنید خواهید یافت که یک رابطه عاطفی در یک شبکه اجتماعی عموما از یک نوشته یا چند نوشته که توسط آقایی در شبکه منتشر شده و تعمدا یا اتفاقا با روحیات خانم مطابقت دارد آغاز می گردد. (دقت بفرمایید که نوشته باید با روحیات خانم سازگار باشد این نوشته می تواند عاشقانه، عاطفی، سیاسی، یا حتی مذهبی باشد- مثلا نوشته ای در فراق کربلا یا ... -).
خانم (مجردی) که به دلایل گوناگون نیاز دارد شخصی با روحیات نزدیک به او را در کنارش داشته باشد (اینجا را بخوانید) پس از آنکه این روحیات آقا را مشاهده نمود سعی کند در دنیای رویایی خود برای او جایگاهی تعریف کند شاید به عنوان دوست، شاید به عنوان فردی که عاشق آن خانم است و یا حتی به عنوان خواستگار یا ... و با گذشت زمان و در در اثر مطالعه بیشتر نوشته های آقا در صورتی که خانم حس کند این هم خوانی ها رو به افزایش است جایگاه او را ارتقاء داده و سعی می کند بیشتر خود را به او نزدیک نماید. حال با عنایت به مقدمه دوم که بیان شد برخی از خانم ها دنیای رویایی خود را با دنیای واقعی منطبق می دانند متاسفانه یکی از موارد زیر رخ می دهد که عموما بسیار خطر ناک است: 
الف)  آقا از ابتدا قصد سوء استفاده و کلاشی داشته که با عنایت به غیر حضوری بود ارتباطات در شبکه های مجازی تشخیص آن بسیار سخت است و در این گونه از موارد احتمال سوء استفاده و مسائل بعدی بسیار بالا است.
ب) آقا از ابتدا قصد سوء استفاده نداشته اما با مشاهده سیگنال های مثبت خانم طمع کرده و می شود آنچه نباید ... 
ج) آقا قصد سوء استفاده نداشته و اتفاقا فردی پاک است اما به دلایل گوناگون (مانند عدم مناسب بودن شرایط، عدم متناسب بودن با خانم و ...) امکان ازدواج با خانم را ندارد و خانم که در دنیای رویاییش، خود و آقا را قرین هم یافته با شکست عشقی و عاطفی سختی روبرو می شود که ممکن است سال ها از آن رنج ببرد.
د) آقا قصد سوء استفاده نداشته و این رابطه عاطفی منجر به ازدواج می شود که مطابق آمار ها (و به دلایل عدیده) چنین ازدواج هایی چندان هم محکم نبوده و به احتمال زیاد منجر به طلاق می گردد.

چه باید کرد 1) دوست بزرگوار دقت کن که خدا همواره شاهد و ناظر توست و تو دام در محضر ذات اقدس او هستی. پس چنان باش که خدا از تو راضی باشد و از اعمال منافی خواست او پرهیز کن که او ذوالانتقام است 
چه باید کرد 2) دوست بزرگوار دقت کن که بسیاری از ازدواج های اینترنتی حتی در جوامع غربی که شهروندانش آنچنان هم بنایی بر دینداری ندارند شکست خورده و ابتر خواهد بود چه رسد به جامعه ما که مبنایش دینی است پس همواره مراقب خود باش که به طمع فاسد دلان گرفتار نشوی.
چه باید کرد 3) خانم محترم (به نمایندگی از جامعه آقایان و از آنجا که همجنسان خودم را بهتر از شما می شناسم؛ عرض می کنم) زیادند افرادی که با قلبی فاسد آمده اند که توی را بِدَرَند؛ و اصولا دوستی آقایان با خانم ها عموما ریشه در سوء نیت آنها دارد پس دقت کن که
«ای بسا ابلیس آدم رو که هست / پس به هر دستی نباید داد دست» 
چه باید کرد 4) خانم محترم یک اصل را همواره در نظر داشته باشد (البته عمومی نیست) و آن اینکه عموما افراد در شبکه های اجتماعی سعی می کنند آنطور که دوست دارند شخصیتشان را طراحی کنند نه آنطور که در واقعیت هستند. ممکن است آقایی خود را شوخ و خوش خنده جلوه دهد حال آنکه بسیار عصبی است و یا خود را مذهبی جلوه دهد حال آنکه اصلا بویی از دین و دیانت نبرده و ...
چه باید کرد 5) آقای محترمی که قصدت از حضور در شبکه اجتماعی سوء استفاده نیست مراقب باش که با اعمال، رفتار و نوشتار خود موجبات دلبستگی کسی را فراهم نیاوری که اگر اینطور شود مطابق قانون جذب خودت نیز چنان خواهی شد ...  
توجه1: امکان دارد عکس این اتفاق نیز بیافتد یعنی آقایی فریب خانمی را بخورد که البته بسیار کم پیش می آید.
توجه 2: مطالب فوق را کنار کمبود محبتی که متاسفانه به دلیل تعامل ناصحیح خانواده ها با دختران جوانشان در جامعه‏یمان زیاد شده و نیز بالا رفتن سن ازدواج و نیاز خانم ها به تکیه گاه و محبت بگذارید و ببینید که چه فاجعه ای در حال وقوع است.

و همه عرایضم یک ریشه دارد 
و آن اینکه

 شبکه های اجتماعی مُولُود فرهنگ غرب است
و از اساس با فرهنگ ما سازگار نیست 



با توجه به حساسیت کنونی جامعه جهانی و تاکید مقام معظم رهبری در نماز جمعه چهاردهم بهمان ماه سال 1390 مبنی بر اینکه خط قرمز مبارزه ما، مبارزه با رژیم اشغال گر قدس است؛ تصمیم گرفتم در چند پست به بررسی مسئله صهیونیسم جنایات و راه های مبارزه با این غده سرطانی بنویسم.
برای شروع می خواهم اولین کتابی که در مورد صهیونیسم خواندم و بسیار برایم جذاب بود را به شما دوستان معرفی کنم

کتاب دنیا بازیچه یهود

حضرت آیةالله العظمى حاج سید محمد شیرازىنویسنده این کتاب مرحوم حضرت آیت الله حاج سید محمد حسینی شیرازی نابغه قرن در زمینه تالیف کتب مذهبی است که در عمر بابرکتشون بیش از 1160 کتاب به رشته تحریر در آورده اند. (در اینجا می توانید با آثار این عالم بزرگوار آشنا و آنها را دانلود کنید)
اما در مورد کتاب باید اعتراف کرد که کتابی جامع، مختصر و سریع الانتقال است که به صورت کامل به بررسی جنایاتی که بنی اسرائیل در سایه دین یهودیت مرتکب شده اند و هدف اصلی ایشان می پردازد در مقدمه این کتاب می خوانیم

این کتاب به سؤالهاى یهودى کیست و چه مى کند؟ پاسخ مى دهد، ولى آنچه در این کتاب دنبال مى شود احتیاج به یک فکر نو و تفکّر جدیدى دارد که در این فکر، راه مبارزه را آسان و قوى کرده و هرچند بعضى از افراد این راه را مسخره نموده و قابل قبول نمى دانند ولى ما باید آنها را با این حقیقت بزرگ آشنا کنیم، که (یهود) یکى از کوچکترین ملّتهاى جهان است و یهودیّت هم بنا به عقیده خودشان متعلق به هیچیک از ملتها و اقوام جهان نیست بلکه مخصوص بنى اسرائیل مى باشد.
و اگر کسى بخواهد وارد دین یهودیّت بشود براى آنها قابل قبول نخواهد بود و خلاصه یهود بر خلاف تمام آئین هاى زنده جهان، به جهت خود خواهى که در وجود آنها مى باشد هیچ راه پیشرفت و تقدّم مذهبى ندارند.
بنا بر این قطع نظر از مبارزات منفى باید یک مبارزه (مثبت) هم در پیش گرفت، بایستى یک هیئت یا جمعیتى براى هدایت کردن یهود تشکیل گردد، گرچه مسلمان شدن بزرگان و تصویر روی جلد کتاب ثروتمندان آنها بسیار بعید بلکه محال بنظر مى رسد، لکن باید به فکر توده یهودیّت باشیم، که ممکن است هدایت شوند خصوصا این فکر و اندیشه در شهرهاى اروپائى که آزادى بیشترى وجود دارد بایستى تقویت شود.
بدون شک، هدایت شدن یک فرد یهودى بیش از هر عمل منفى مفید خواهد بود زیرا اگر یک یهودى مسلمان شود و به راه راست هدایت گردد مى توان گفت که ملّت و یا کشورى را از نابودى و هلاکت نجات داده ایم.
باید توجّه داشت که یهود در حال حاضر، گرچه نیرو و توان فراوانى از خود نشان مى دهند، ولى این قدرت و نشاط آنها وابسته به کمکها و پشتیبانیهاى دولتهاى خارجى است و هرگز این چنین کمکها و یاریها پایدار و دائمى نخواهد بود و روزى این پشتیبانیها پایان مى پذیرد و باز دوران ذلّت بار یهود آغاز مى شود! و در این وقت است که هدایت شدگان دست به کار شده و ملّت خود را به راه حقّ هدایت خواهند کرد.
چنانچه قرآن مى فرماید:
ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلةُ اَیْنَ ما ثُقِفُوا اِلاّ بِحَبْلٍ مِنَ الله وَ حَبْلٍ مِنَ النّاس وَ باؤُ بَغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ...(سوره آل عمران، آیه112).
محکوم به خوارى و ذلّت هستند هرکجا متوسل شوند مگر به دین خدا، و عهد مسلمانان در آیند و آنان پیوسته اسیر بدبختى و ذلّت شدند

برای دانلود کتاب می توانید به کینک های زیر مراجعه نمایید

لینک دانلود فایل pdf 
لینک دانلود فایل html



سوالی همیشه برایم مطرح بود و آن اینکه  آیا گر یک آقا یا خانم بخواهند در یک اتاق نماز بخوانند آیا خانم باید عقب تر بیاستد یا خیر؟
در عرف مردم این مطلب جا افتاده که باید خانم عقب تر بیاستد و در غیر این صورت نماز یکی از آن دو باطل است اما نظر دو نفر از مراجع خلاف این است (در مورد نظر سایر مراجع اطلاعی ندارم)
حضرت امام خمینی می فرمایند:
بنا بر احتیاط مستحب باید زن عقب‏تر از مرد بایستد و جاى سجده او از جاى ایستادن مرد، کمى عقب‏تر باشد.[توضیح اینکه احتیاط مستحب، احتیاطى است همراه با فتواى مجتهد، که رعایت آن خوب است؛ ولى واجب نیست و مقلد نمى‌تواند در آن مسأله، به مجتهد دیگر رجوع کند] (تحریرالوسیله ج1، المقدمة الرابعة فی المکان، ص135، م8 و توضیح المسائل، م886)
و مقام معظم رهبری نیز مقام معظم رهبری می فرمایند:
لازم است میان زن و مرد در حال نماز حداقل یک وجب فاصله باشد و در این صورت اگر زن و مرد مُحاذى [موازى] یکدیگر بایستند یا زن جلوتر از مرد بایستند، نماز هر دو صحیح است. این حکم بنا بر احتیاطِ واجب است. (کتاب راهنمای فتوا بخش مکان نماز گزار - متن این کتاب را می توانید از اینجا بخوانید)
قصدم از نوشتن این مطلب این بود همیشه آنچه در عرف گفته می شود قابل اعتماد نیست و خصوصا در احکام باید به مراجع تقلید مراجعه و حکم را از ایشان دریافت کرد



<      1   2   3   4      >