سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کلام اول سلام

بخش های وبلاگ

مطالب خواندنی

.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::. 

 زائــری بــارانـــی ام آقــا بــه دادم می رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها بدادم می رسی ؟
گـر چه آهــو نیستــــم امـا پـــر از دلتـنـگـی ام
ضـامـن چشمان آهـوها بـه دادم می رسـی ؟

اینجا خدا هم راضی به رضای رضاست



هر چند که خسته ایم از این حال؛ نیا!
شرمنده،اگر ندارد اشکال ؛ نیا!
ما خط تمام نامه هامان کوفی ست
آقــای گـُـلـم ؛زبـان مـن لال ، نـیا!


شاعر:جلیل صفر بیگی

منبع اصلی پست

با یاد تو دل بهار احساس شود
این خانه پر از طراوت یاس شود
آقا همه تشنه ظهورت ... اما
مهلت بده وام هایمان پاس شود

شاعر: علیرضا دهرویه


هر چند که بیمار تو هستیم همه
دیوانه‌ی دیدار تو هستیم همه
بین خودمان بماند آقا عمری است
انگار طلب‌کار تو هستیم همه

شاعر:جلیل صفر بیگی

از دوری تو غمین و نالان هستیم
وز کرد? خود کمی پشیمان هستیم
اصلیت ما را تو اگر می پرسی
از کوفه ولی مقیم ایران هستیم!

شاعر:نامعلوم

از جور زمانه ما شکایت داریم
انداز? کوه و صخره حاجت داریم
ما مشکلمان گرانی و بیکاریست
آقا به نبودنت که عادت داریم

شاعر:نامعلوم

هرچند که دیر یادمان افتاده ست
اینکه تو نیامدی دلیلش ساده ست
ما تا سر کوچه آب و جارو کردیم
گفتیم بیا جهان ما آماده ست!

شاعر: عباس صادقی زرینی

نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
امّا گِله بی‌شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقاجان
تنها همه «انتظار» داریم از تو...!

شاعر: جلیل صفربیگی

یک عمر تو زخم‌های ما را بستی
هر روز کشیدی به سرِ ما دستی
شعبان که به نیمه می‌رسد آقاجان!
ما تازه به یادمان می‌آید هستی!

شاعر: جلیل صفربیگی

هم چاه سر راه تو باید بکنیم
هم اینکه از انتظار تو دم بزنیم
این نامه‌ی چندم است که می‌خوانی
داریم رکورد کوفه را می‌شکنیم

شاعر: جلیل صفربیگی

ما این طرف و به آن طرف دل بستیم
سرخیم ولی به آبیان پیوستیم
چون لیگ به روزهای حساس رسید،
این هفته نیا! هفته ی دیگر هستیم!

شاعر: عباس صادقی زرینی


ما قیمت روز ارز را می دانیم
معیار بهای بورس در تهرانیم
فعلا دو سه روزیست هوا پس شده است
هر روز دعای عهد را می خوانیم

شاعر:نامعلوم

صد موعظه کن ولی ز تسلیم نگو
از خمس و زکات و ضرب و تقسیم نگو
آقا تو بیا ولی فقط با یک شرط...
از آنچه که ما دوست نداریم نگو

شاعر:نامعلوم

این جمعه نیا امیرمان می آید
این جمعه نیا وزیرمان می آید
داریم حساب می کنیم آقا جان
با آمدنت  چه گیرمان می آید

شاعر:نامعلوم



یه موقع هایی پیش می یاد که دلمون هوای آقا امیر المومنین (علیه السلام)  رو داره، اینجور وقتا دلمون رو راهی نجف اشرف می کنیم و روبروی ایوان با صفای آقا می ایستیم و زمزمه می کنیم ...

ایوان نجف عجب صفایی دارد
حیدر بنگر چه بارگاهی دارد
در طوف حرم یوسف زهرا گوید
ایوان نجف عجب صفایی دارد

یه وقت هایی می شه که دلت هوای آقا ابی عبد الله (علیه السلام)  رو داره، اون وقته که دلت رو راهی بین الحرمین می کنیم و با اذن آقا ابوالفضل رو به گند طلایی ارباب می ایستی و زیر لب زمزمه می کنی ...

یه خیابون بهشته اسمش بین الحرمینه
هر کجاش که پا می زاری جا قدم های حسینه

یه موقع هایی هم پیش می یاد که دلت هوای حرم امام رضا (علیه السلام) می کنه، اون وقته که دلت رو راهی صحن مسجد گوهر شاد می کنی در حال گریه زمزمه می کنی ...

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟
بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟
گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام
ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟

اما من سوال دارم ... دل من هوای مادر سادات رو داره ... می خوام دلم رو بفرستم کنار مزار ایشون یکی به من بگه دلم رو روانه کجا کنم؟ .... فدای اون مادری که سالهاست تنها زائر مزارش فرزند غریبش امام زمانه (علیه السلام) ...
البته بزرگان به ما یاد دادن این جور وقتا دلمون رو راهی قبرستان بقیع کنیم ... اما عزیز دلم اگه رفتی بقیع دنبال گنبد و بارگاه نگرد ... اونجا یه خرابس که چهار تا قبر غریب دل آدم رو آتش می زنه ....

ای کبوتر که نشستی روی گنبد طلا
هرکجا پر می‌کشی تو حرم امام رضا
من کبوتر بقیعم، با تو خیلی فرق دارم
جای گنبد سرمو به روی خاک‌ها می‌ذارم
خونه‌ی قشنگ تو کجا و این خونه کجا؟
گنبد طلا کجا قبرای ویرونه کجا؟
اونجا هرکی می‌پره طائر افلاکی می‌شه
تو بقیع بال و پر کبوترا خاکی می‌شه
اونجا خادما با زائر آقا مهربونند
اینجا زائرا رو از کنار قبرا می رونند
تو که هر شب می سوزه صد تا چراغ دور و برت
به امام رضا بگو غریب تویی، یا مادرت؟

ضریح سابق قبرستان بقیع که به دست وهابی ها تخریب شد / کلیک جهت مشاهده سایز بزرگ

توضیح: این پست به مناسبت سالروز تخریب بارگاه ائمه بقیع در روز هشتم شوال، سال 1343 هـ.ق به فرقه ضاله وهابیت، نوشته شده است

التماس دعای فرج



وقتی ماه مهمانی خدا تمام می شه اولش خوشحالی که عید می آید، اون هم عید فطر؛ باید برای نماز عید محیا بشی، نمازی که دل آدم رو جلا می ده و تازه می کنه. اما چند لحظه بعد دل آدم می گیره آخه چطوری باید از مهمانی «کریم» خداحافظی کنیم؟ مخصوصا اگر دست خالی بخواهی از سر سفره رحمت رحیم بی همتا بلند شوی.
داشتم به این فکر می کردم تفاوت ماه مهمانی حق با سایر ماه ها در چه چیزی است که با وجود تشنگی و سختی و روزه و ... اینقدر شیرینه که مایل نیستیم از آن فاصله بگیریم؟
به نتایجی رسیدم از جمله نزول قران، شب های قدر، ولادت کریم اهل بیت و ... اما اینها یا شبیه این ها در بعضی دیگه از ماه ها هم هست مثلا اگر شب قدر در ماه مبارک قرار گرفته شب نیمه ماه شعبان هم که دست کمی از شب قدر نداره در این ماه هست یا روز عرفه در ماه ذی الحجه. یا اگر قرآن در ماه رمضان نازل شده قران ناطق در ماه رجب به دنیا آمده یا اگر ولادت امام حسن علیه السلام در ماه مبارک قرار دارد ولات امام زمان و امام حسین و امام سجاد و حضرت عباس (علیهما السلام) در ماه شعبان هست و ...
اما یکی از تفاوت های این ماه عزیز با سایر ماه ها این است که در ماه رمضان دست شیاطین بسته می شود. به عبارت دیگر دشمن اصلی انسان که قسم خورده برای فریب او عملا ناتوان می شود.
بعد دلم آتش گرفت وقتی یاد این مطلب افتادم که شیطان قرار است به دستان با برکت ولی عصر ارواحنا له الفداه کشته شود (توضیح بیشتر). اون وقت بود که به یکی از دلایل استحباب خواندن دعای ندبه در روز عید فطر پی بردم ...
شاید شما هم دوست داشته باشید زمزمه کنی درد فراغ و دوری را ...

... اَیْنَ السَّبیلُ بَعْدَ السَّبیلِ، اَیْنَ الْخِیَرَةُ بَعْدَ الْخِیَرَةِ، اَیْنَ الشُّمُوسُ الطّالِعَةُ، اَیْنَ الاْقْمارُ الْمُنیرَةُ، اَیْنَ الاَْنْجُمُ الزّاهِرَةُ، اَیْنَ اَعْلامُ الدّینِ وَقَواعِدُ الْعِلْمِ، اَیْنَ بَقِیَّةُ اللهِ الَّتی لا تَخْلُو مِنَ الْعِتْرَةِ الْهادِیـَةِ، اَیـْنَ الـْمُعَدُّ لِـقَطْعِ دابِرِ الظَّلَمَةِ، اَیْنَ الْمُنْتَظَرُ لاِقامَةِ الاْمْتِ وَاْلعِوَجِ، اَیْنَ الْمُرْتَجى لاِزالَةِ الْجَوْرِ وَالْعُدْوانِ، اَیْنَ الْمُدَّخَرُ لِتَجْدیدِ الْفَرآئِضِ و َالسُّنَنِ، اَیْنَ الْمُتَخَیَّرُ لاِعادَةِ الْمِلَّةِ وَالشَّریعَةِ، اَیْنَ الْمُؤَمَّلُ لاِحْیاءِ الْکِتابِ وَحُدُودِهِ، اَیْنَ مُحْیی مَعالِمِ الدّینِ وَاَهْلِهِ، اَیْنَ قاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدینَ، اَیْنَ هادِمُ اَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَالنِّفاقِ، اَیْنَ مُبیدُ اَهْلِ الْفُسُوقِ وَالْعِصْیانِ وَالطُّغْیانِ، اَیْنَ حاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَالشِّقاقِ) النِفاقِ)، اَیْنَ طامِسُ آثارِ الزَّیْغِ وَالاْهْواء،ِ اَیْنَ قاطِعُ حَبائِلِ الْکِذْبِ (الکَذِبِ) وَالاْفْتِراءِ، اَیْنَ مُبیدُ الْعُتاةِ وَالْمَرَدَةِ، اَیْنَ مُسْتَأصِلُ اَهْلِ الْعِنادِ وَالتَّضْلیلِ وَالاْلْحادِ، اَیْنَ مُـعِزُّ الاْوْلِیاءِ وَمُذِلُّ الاْعْداءِ، اَیْنَ جامِعُ الْکَلِمَةِ (الکَلِمِ)عَلَى التَّقْوى، اَیْنَ بابُ اللهِ الَّذى مِنْهُ یُؤْتى، اَیْنَ وَجْهُ اللهِ الَّذى اِلَیْهِ یَتَوَجَّهُ الاْوْلِیاءُ، اَیْنَ السَّبَبُ الْمُتَّصِلُ بَیْنَ الاْرْضِ وَالسَّماءِ، اَیْنَ صاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَناشِرُ رایَةِ الْهُدى، اَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا، اَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الاْنْبِیاءِ وَاَبْناءِ الاْنْبِیاءِ، اَیْنَ الطّالِبُ (المُطالِبُ) بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ، اَیْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَیْهِ وَافْتَرى، اَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذی یُجابُ اِذا دَعا اَیْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى، اَیْنَ ابْنُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى، وَابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضى، وَابْنُ خَدیجَةَ الْغَرّآءِ، وَابْنُ فاطِمَةَ الْکُبْرى، بِاَبی اَنْتَ وَاُمّی وَنَفْسی لَکَ الْوِقاءُ وَالْحِمى ...
دریافت فایل ورد دعای ندیه
دریافت فایل صوتی دعای ندبه (حجم 3.2 مگابایت)

 



یکی از بدترین عذاب های خداوند برای بنده های گنهکارش این است که قلوب آنها را مهر می کند و نمی گذارد که بفهمند  که هستند و چه می کنند و به کجا می روند. همانطور که در سوره بقره آیه شریفه 7 می فرماید:
خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِیمٌ
خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روی چشمانشان پرده ای است ، و برایشان عذابی است بزرگ
آری این موقع است که رمضان بر بنده می گذرد و حتی توفیق قرائت آیه ای از قران را هم ندارد. به خود می گوید چرا اینگونه ام؟ چرا این ماه رمضان مثل سایر ماه ها نیست؟ چرا مثل بقیه نیستم؟ چرا بالا نمی روم؟  چرا سبک نمی شوم، چرا صعود نمی کنم و صدها چرای دیگر ...
غافل از اینکه نزدیک است گرفتار سنت امهال شده و به قهقرای جهنم سقوط کند.
و اینجاست که دیگر راهی برای بنده باقی نمی ماند الا توسل به کشتی نجات همه عالم ... آری توسل به عاشق ترین معشوق عالم، ارباب بی کفن حسین. و ورود به این کشتی از طریق بهترین باب یعنی عباس (علیهما السلام).

السلام علیک یا باب الحوائج عباس
یا کاشف الکرب عن وجه الحسین اکشف کربی به حق اخیک الحسین به ظهور الحجه
ای کسی که غم رو از چهره برادرت حسین برطرف می کردی
به حق برادرت حسین با ظهور حجت غم من را هم برطرف کن

کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام‏
شد در این قبله عشاق،دو تا تقصیرم‏
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم‏
باید این دیده و این دست دهم قربانی‏
تا که تکمیل شود حج من و تقدیرم

عصر عاشورا بعد از اینکه همه یاران به شهادت رسیدند آقا قمر بنی هاشم رسید خدمت برادر، عرضه داشت مولای من دیگر طاقت ندارم، سینه ام تنگ شده از زندگانی دنیا بیزارم می خواهم از این گروه منافق خونخواهی کنم، به من اذن میدان بدهید. ابی عبدالله می فرماید:حالا‌ که‌ تصمیم‌ به‌ جنگ‌ گرفته‌ ای‌، مقداری‌ آب‌ تهیه‌ کن!
آقا قمر بنی هاشم حرکت‌ کرد به سمت شریعه و پجنگ نمایانی کرد و وارد فرات‌ شد. مَشگ‌ رو پُر کرد و  بعد مشتش‌ را پُر از آب‌ کرد و به‌ نزدیک‌ لبان‌ خشگ‌ شده‌اش‌ رساند. امّا بلافاصله‌ آب‌ را به‌ فرات‌ ریخت‌ و این‌ چنین‌ خود را مورد خطاب‌ قرار می دهد:
یا نفس من بعدالحسن هونی/فبعده لا کنت ان تکونی//هذالحسین شارب المنون/و تشربین باردالمعین//و الله ما هذا فعال دینی/و لافعال صادق الیقین//
یعنی‌: ای‌ نفس‌! بعد از حسین‌(ع‌) ذلت‌ بر تو باد! و پس‌ از وی‌ زنده‌ نباشی‌ اگر چه‌ حیات‌ را خواهانی‌! اینک‌ حسین‌(ع‌) وارد میدان‌ جنگ‌ شده‌ و آنوقت‌ تو آب‌ گوارا می‌ نوشی‌؟ بخدا سوگند! دین‌ من‌ همچو اجازه‌ ای‌ بمن‌ نمی‌دهد.
کودکان خیام حسین منتظرند آخه قراره عمو عباس براشون آب بیاره. قمر بنی هاشم از راه نخلستان به سمت خیام حرکت کرد،  نگم براتون چه به سر آقا آوردند فقط اینقدر بگم که یه وقت ناله ای در صحرای کربلا پیچید
یا اخاه‌! ادرک‌ اخاک‌!
برادر!برادرت‌ را دریاب‌!
ابی عبد الله خود را بر بالین‌ او رساند، شخصی که از صبح ده ها عزیزش جلوی چشمانش به شهادت رسیدن اما قد خم نکرده حالا صحنه ای رو دید که دستهایش‌ را بر کمر گرفت‌ و فرمود:
الان‌ انکسر ظهری‌ وانقطع‌ رجائی‌ وقلّت‌ حیلتی‌!
الان‌ کمرم‌ شکست‌! امیدم‌ ناامید شد! و چاره ام بی چاره شد !

تا تو بودی  من پناهی  داشتم /با  وجـود  تو  سپاهی  داشتم
تا تو بودی خیمه ها آرام  بود/دشمنـم در  کربلا  ناکام   بود
تا تو بودی خیمه ها پاینده بود/اصغرشش ماهه من زنده بود
بود امیدم  مرا یاری کنی/سالها بهرم علمداری کنی
 ای دریغا شد امیدم ناامید/بی برادر گشتم و پشتم خمید



آموزش کوتاه مدت: به کتاب نگین آفرینشمنظور گسترش و تعمیق فرهنگ مهدویت در جامعه و پاسخ‌گویی به نیازهای فکری و اعتقادی آن و مقابله با شبهات و انحرافات؛ مباحث مهم مهدویت به صورت فشرده در دو مرحله مقدماتی و تکمیلی آموزش داده می‌شود آن چه که در این بخش از نظر شما می گذرد مرحله اول می باشد که در قالب 15 جلسه إرائه شده است که به سه صورت قابل پیگیری است. 
الف. حضوری:

در هر مکانی که حد اقل 30 نفر از حوزویان، دانشگاهیان، فرهنگیان و...آمادگی گذراندن دوره را داشته باشند با هماهنگی مرکز تخصصی مهدویت قم یا یکی از شعب بنیاد در استان ها استاد اعزام می شود و این دوره به صورت حضوری برگزار می گردد (مشاهده لیست شعب بنیاد)
تا کنون این دوره در بیش از 200 مرکز حوزوی، دانشگاهی، نظامی و... اجرا شده است و افراد زیادی آن را گذرانده‌اند. مرکز جهت برگزاری این دوره برای عموم علاقه مندان آمادگی دارد.
ب. مکاتبه‌ای:

علاقمندان می‌توانند با تماس و ثبت نام تقاضای خود را برای گذراندن این دوره اعلام نمایند تا جزوات و کتاب‌های آموزشی را به همراه نوار کاست یا CD دریافت نمایند.
ج. مجازی:

با توجه به گسترش فن آوری اطلاعات، مدرسه مجازی مهدویت در دو سطح راه‌اندازی شده است.
سطح اول: عمومی: شامل مباحث آموزشی کوتاه مدت؛
سطح دوم: نیمه تخصصی: شامل برخی از عناوین تخصصی مهدویت و پاسخ به شبهات؛
همچنین دوره‌های ویژه‌ای برای اقشار مختلف مانند: دانشجویان، اساتیدو.... برگزار می‌گردد. تا کنون ده ها هزار نفر در بخش کوتاه مدت ثبت نام کرده و آموزش دیده‌اند.
علاقه مندان جهت ثبت نام در دوره‌های آموزش مجازی می‌توانند به نشانی ذیل مراجعه کنند.

مدرسه مجازی
پاسخ به شبهات و سوالات

دانلود متن، فایل های صوتی و کتاب موبایل دوره  


سلام بر آقای خوبی ها ...
آقا دلم بریتان خیلی تنگ شده بود
گفتم دست به قلم ببرم و برایتان چند سطر نامه بنویسم
سید ما مولای ما دلمان تاب دوری از شما را ندارد هرچند قدمهایمان هم یارای ظهورتان نیست ...
آقا همه می گویند بیا اما هیچ کس حال حرکت به سمت شما را ندارد...
این العجل العجل ها بوی نامه های کوفیان را دارد ...
آقا از من می شنوید فعلا نیایید ...
زبانم لال اما اینجا کسی منتظر شما نیست ...
همه می گویند آقا بیاید تا رزقمان بهتر شود ...
تا مظلوم حقش را بگیرد ...
تا ظالم و ظلم نا بود شود ...
خوب خوبهایشان هم می گویند آقا بیاید تا راه آدم شدن را به ما بیاموزد ...
انگار هیچ کس دلش برای دیدن شما تنگ نشده ...
هیچ کس شما را به خاطر خودتان نمی خواهد ...
همه می خواهند شما بیایید تا از شما سود ببرند ...
آقای من، همه
هستی من ...
اگر کسی بگوید دلش برای خود شما تنگ شده خریداری ندارد ...
دیگر کسی به فکر متی ترانا و نراک نیست ...
آقا راستش را بخواهید همه رسم عاشقی را فراموش کرده اند ...
یادشان رفته که شما معشوقشان هستید و ایشان عاشق ...
عشقشان شده پول و پول و پول و ....
یادشان رفته که تنها حاجتشان شما هستید ... فقط شما ...
می رن اعتکاف، می رن زیارت، می رن حج، و فقط برای خودشان دعا می کنند
البته از حق نگذریم یه اللهم عجل لولیک الفرج هم از روی عادت می گویند آن هم به خاطر و جعلنا من خیر انصاره آخرش ...
بعضی هم این دعا را نردبان بالا رفتنشان کرده اند ...
یادشان رفته که در بهترین حالاتشان فقط و فقط باید تو را بخواهند آن هم نه به خاطر خودشان بلکه به خاطر معشوقشان ...
آری عزیز من ... حبیب من ... همه هستی من ...
سخت است فراغ شما بر ما ... اما نیا ... نیا که این مردم هزار رنگ دستشان به سمت آسمان بلند است و دلشان به سمت زمین ...

هر چند که خسته ایم از این حال نیا!
شرمنده! اگر ندارد اشکال نیا!
ما خط تمام نامه هامان کوفی است
آقای گلم زبان من لال نیا!

می خواستم ادامه بدهم بیشتر برایتان بنویسم اما دلم نیامد غصه های شما را زیاد تر این کنم ...
آقای من ... سید من ... مولای من ...
ای کاش می توانستم و لایق بودم که این جان نا قابلم را برای تان فدا می کردم ...
ای کاش چیزی داشتم که به پیشگاهتان هدیه می کردم ...
ای کاش چیزی بودم که بتوانم هدیه ای داشته باشم برایتان ...
نه! ... نه ... ای کاش اینقدر گناه نمی کردم که دل شما را بیازارم ...
شنیده ام که هفته ای یکی دوبار نامه اعمالم را برایتان می آورند ...
ای کاش لااقل می توانستم مایه‏ی لبخند شما را فراهم نمایم، نه مثل حالا که همیشه سبب حزن و اندوهتان هستم ...
آقای من ... ای کاش لااقل می توانستم گوشی شنوا باشم برای شنیدن درد دل های شما ...
شنیده ام جدتان امیر المومنین پس از محبوبه اش زهرای مرضیه (علیهما سلام الله) درد دلش را برای چاه های مدینه نجوا می کرد ...
شما درد دل هایتان را برای کدام چاه نجوا می کنید ... ؟!
آقای من آنقدر مشتاقم به تکلم با شما که دلم نمی آید این مرقومه را تمام کنم اما چه کنم ... چه کنم که باید گذاشت  گذشت ...
آقا خدا صبرتان بدهد با این یارانی که قرار بود روشنی دیدگانتان باشند اما ...
خدا صبرتان دهد در مصیبت جدتان ابی عبدالله و مادرتان زهرای مرضیه و اجداد مطهرتان
(علیهم السلام)
مرا ببخشید اگر زیاده گویی کردم ... آخر خیلی دلم برایتان تنگ است ... خیلی ...
اجازه بدهید این دل نوشته که به رنگ خون دل نگاشته شده را با این شعر به پایان ببرم ...

با همه بار گناهم آقاجون دوست دارم
با همین روی سیاهم آقا جون دوست دارم
ناله و آه دلم اگر که بی اثر شده
با همین ناله و آهم آقا جون دوست دارم
پای عشقت که میاد وسط گناه یادم میره
کم میشه بار گناهم آقا جون دوست دارم

منتظر و دوستدار شما
بنده ای از بندگان خدا

نمایش  تصویر در وضیعت عادی



خیلی وقت بود دست به نوشتن نبرده بودم که امشب تصمیم گرفتم چند  جمله ای را بنویسم
داشتم پیش خودم حوادث یکی دو ساله اخیر ایران و جهان رو مرور می کردم. از پیروزی حزب الله و غره قهرمان بر رژیم صهیونیستی بعد پیروزی حامیان ولایت بر منافقین در نهم دی ماه اخیرا هم که پیروزی مردم مصر و تونس بر حاکمان ظالم ....
دو تا مطلب خوب به ذهنم رسید:
یکی اینکه امام خمینی که رضوان خدا بر او باد چه کار عظیمی کرد و برکات این حرکت تا سالهای متمادی انشا الله ساری و جاری خواهد بود
دوم اینکه چقدر این حرکت ها بوی ظهور می دهند البته قصد تعیین زمان ندارم اما امید وارم به زودی زود این اتفاق مبارک بیافتد و چه زیبا روزی خواهد بود روزی که ما هم از جمله یاران حضرت باشیم و از شیعیانش و از مستشهدین بین یدیه ....

ذکر تعجیل فرج رمز نجات بشر است
ما بر آنیم که این ذکر جهانی بشود



السلام علیک یا ابا عبد الله

 

این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست
این نخل تر کز آتش جانسوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
 زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست
این غرقه محیط شهادت که روی دشت
 از موج خون او شده گلگون حسین توست
این خشک لب فتاده دور از لب فرات

کز خون او زمین شده جیحون حسین توست
این شاه کم سپاه که باخیل اشگ و آه

خرگاه زین جهان زده بیرون حسین توست
این قالب طپان که چنین مانده بر زمین

شاه شهید ناشده مدفون حسین توست

از آنجا که یکی از مباحث بسیار مهم در مجالس اهل بیت مخصوصا امام حسین علیه السلام خواندن مقاتل صحیح اهلبیت است بر آ«شدیم تا پنج مقتل معتبر و معروف را به صورت فایل Html که قابلیت پرینت و کپی برداری دارد را به زبان فارسی ارائه نماییم. مقتل مقرم نوشته سید عبدالرزاق مقرم‏ (ره) ، مقتل الحسین (علیه السلام) از مدینه تا مدینه‏ نوشته مرحوم آیت الله سید محمد جواد ذهنى تهرانى (ره) ، منتهی الامال نوشته مرحوم حاج شیخ عباس قمی ، روضة الشهداء نوشته مرحوم ملاحسین واعظىکاشفى‏(ره) و سوگنامه کربلا (ترجمه لهوف ) که مؤ لف آن سیّد بن طاوس با ترجمه محمّدطاهر دزفولى می باشد را ارئه کرده است.
کتابهای زیادی به عنوان مقتل نوشته شده اند به طوریکه مرحوم شیخ آقا بزرگ تهرانی بیش از هفتاد کتاب را با همین عنوان نام می برد که به حادثه کربلا مربوط می شود. مقتل ابی مخنف که درباره حوادث عاشوراست مقتل خوارزمی، متن تاریخی مربوط به حوادث کربلاست. نفس المهموم مرحوم شیخ عباس قمی ، منهاج الدموع و ارشاد شیخ مفید (ره) و از نوشته های معاصر می توان سوگنامه آل محمد (ص) و قصه کربلا را نام برد که مفید می باشند. البته زیارت ناحیه مقدسه که در کتاب بحار الانوار نقل شده است به گوشه هایی از این مصیبت دردناک بی پرده اشاره کرده است.

لینک دانلود حجم 2.66mb



برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا// بردلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه آب فراتم ای عجل مهلت بده // تا بگیرم در بقل قبر شهید کربلا

دوباره بوی محرم می آید با همان عطر دل انگیز خودش، بوی اسفند بین دسته های عزاداری، گصدای سنج و دف و بوی سیب می آید // دوباره حال و هوایی غریب می آیدلابی که بر سر عزاداران می پاشند، عطر دلانگیز روضه ابی عبدالله، صدای سینه زنید، صفای تکیه ها و مساجد منابر و ... دوباره مادر ها برای کودکانشان لباس سقایی آماده می کنند و پدر ها هم خورده پولهای باقی مانده از سال را جمع می کنند تا اگر بنوانند آنها هم در نذری امام حسین سهیم شوند،  اگر خوب دقت کنی تکیه ها یکی یکی سرپا می شوند و آماده میزبانی، بلی میزبانی از بهترین بندگان خدا، بندگانی که شاید خوب نباشند اما وقتی در مجلس ارباب قرار می گیرند بهترین می شوند. مجالسی که عرشیان برای تبرک بال و پرشان را فرش ره مهمانانش می نمایند و اگر هم نتوانند خادم این درگاه باشند دست به دامان در و دیوار حسنیه می شوند. سلام بر محرم سلام بر ماه خون و قیام، سلام بر ماهی که رهبر فقید انقلاب فرمود هر چه داریم این محرم و صفر داریم، سلام بر کربلا وادی عشق و صفا، سلام بر کاروانی که می رود تا سخت ترین حماسه ها را رقم بزند، سلام بر کاروان سالار این قافله، سلام بر پشت و پناه کاروان سالار و امید کودکان، سلام بر انیس و مونس قافله سالار، سلام بر شبیه ترین امت به رسول الله (صلی الله علیه و آله) سلام بر کودکی که تازه بدنیا آمده و قرار است فدایی راهی مقدس باشد، راهی که برای زنده نگهداشتنش باید حجت خدا را به مسلخ ببرند، سلام بر آن کودکی که برای حفاظت از امامش دستان کوچک خود را سپر قرار داد ، سلام بر ایثارو گذشت، سلام بر شجاعت، سلام بر استقامت، سلام بر رشادت، سلام بر شهادت. و سلام بر حسین علیه السلام حسینی که که سالهاست در تلاشند این حسین را از ما بگیرند اما غافل از آنکه آنچه فانی نشود نور خداست ...

آری حسین همواره زنده است در قلوب مومنین حتی اگر نیاز باشد جانشان را برای این زنده نگه داشتند بدهند، حتی اگر نیاز باشد برای  حفظ راه او عزیز ترین عزیزانشان را هم فدا کنند.

بلی آقایان صهیونیست! درست فهمیدید علت حفظ این نظام و در درچه بالاتر حفظ اصل اسلام دقیقا همین خط سرخ ابی عبد الله و خط سبز منجی عالم بشریت است و شما هیچگاه نمی توانید این دو خط را از ما بگیرید. شاید در سرتان این را می پرورید که روزی هم عده ای در غدیر اینگونه به امیر المومنین علی علیه السلام پیمان بسته بودد اما غافلید از اینکه آنها شیعه غیور نبودند و خون امثال فهمیده ها در رگهایشان جاری نبود. امروز اگر بخواهید حسین را از این مردم بگیرید باید جانشان را هم بگیرید، باید خانواده اشان را هم بگیرید باید همه چیزشان را هم بگیرید چرا که همه چیزشان حسین است. و چه زیبا فرمود آن شاعر سوخته دل که ...

من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم // روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم

نمی دانم چرا هر وقت این بیت را می شنوم بغضی عجیب دلم را فرامی گیرد. تا بحال فکر کرده اید که اگر حسین را نداشتیم چه می شد. اگر این عشق الهی نبود چه می کردیم؟! آری براستی که او ارباب ماست و ارباب همه عالم. اربابی مهربان که پناه است بر همه درد ها و مسبب رفع موانع در سیر الی الله. و نزدیکترین راه برای رسیدن به معبود. و چه زیباست! خدایی که چنین راهی را برای ما یندگان قرار داد. براستی کدام یک از این خدایانی که اغیار می پرستند چنین مهربان است که برای بندگان آلوده و گنهکاری چون من هم راه بازگشتی به این شیرینی گذاشته؟! و کدامین خدا پرستیدنی تر از الله جل و اعلی است؟!



<      1   2   3   4   5      >