سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کلام اول سلام

بخش های وبلاگ

مطالب خواندنی

.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::. 

حجاب خون بهای شهیداندر یادداشت قبل به بیان تعریفی برای حجاب پرداختیم و عرض شد که حجاب یعنی پوشش و ساتری است که فرد را از طمع نامحرم مصون و محفوظ بدارد.
انشا الله در این فرصت می خواهیم به بیان برخی از ابعاد حجاب بپردازیم.
این درست است که یکی از مهمترین ابعاد حجاب همین پوشش است و با توجه به روحیات خانم ها مخاطب اصلی این فریضه ایشان هستند اما اگر به تعریف نیک بنگریم خواهیم دانست که فریضه حجاب مختص خانم ها نبوده و ابعاد گوناگونی را شامل می شود که در این مجال می خواهیم به حجاب نگاه، حجاب رفتار و گفتار و حجاب پوشش بپردازیم .

حجاب چشم

زیبا ترین آیه ای که در این باب در قران وجود دارد آیات 30 و 31 سوره که در آنها به مردان مومن تذکر داده می شود که:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ ... (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند ...
و به زنان مومن هم تذکر داده می شود که
قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ ... (نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند ...
از این دو آیه بر می آید که اولا محافظت از چشم "حجاب چشم" واجب است (هر دو ایه با فعل امر نازل شده است).  ثانیا این نوع حجاب هم بر آقایان و هم بر خانم ها واجب است و این نیست که فقط آقایان باید مراقب چشمان خود باشند. (البته با توجه به نوع خلقت و روحیان آقایان مخاطب اصلی این حجاب ایشان هستند.)
نگاه کردن به ناموس دیگران،‌خواست شیطان است. چشمی که تیرهای آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب می کند، محل کمین شیطان است.شیطان از کمان چشم های او ناموس دیگران را نشانه می گیرد.
پیامبر اکرم (علیه السلام) فرمودند: 
النَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبلیسَ
نگاه (به نامحرم) تیز زهرآلودی از تیرهای شیطانی است. (بحارالانوار، ج 104، ص 38)
حضرت امام صادق (علیه السلام) در باب عمق زیان نگاه نا صحیح فرمودند:  
اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَه
چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد. (روضه المتقین، ج 9،‌ص 434.)
در باب لزوم حجاب نگاه سخن بسیار است که در این مجال قصدمان خلاصه گویی است.

حجاب در گفتار و رفتار:

یکی از راه هایی امکان دارد موجب طمع نا محرمان در انسان گردد. نوع گفتار و گویش فرد است. قران به صراحت در این باب به زنان پیامبر تذکر می دهد و می فرماید:
یَا نِسَاء النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِّنَ النِّسَاء إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا
اى همسران پیامبر، شما اگر تقوا پیشه کنید مانند دیگر زنان (عادى) نیستید، پس با گفتارتان ناز و عشوه مریزید تا کسى که در دل او مرض (فسق و فجور) است (در شما) طمع ورزد، و گفتارى نیکو (و دور از تحریک و ریبه) بگویید ( الاحزاب؛  32)
در این آیه ضمن نهی کردن ایشان از گفتار تحریک آمیز تاکید می شود که این نوع گفتار موجب طمع نامحرم در شخص خواهد شد. و پیامبر اکرم (علیه السلام) درباب لزوم رعایت حریم در صحبت کردن آقایان با خانم ها می فرمایند:
 هرکس با زن نامحرمی شوخی کند در قبال هر کلمه شوخی، خداوند او را هزار سال در جهنم زندانی خواهد کرد (وسائل الشیعه ج20 - ص 198)
در مورد لزوم رعایت حجاب گفتار و رفتار همانطور که بیان شد مخاطب هر دو گروه بانوان و آقایان هستند اما گروه مخاطب اصلی خانم ها می باشند.

حجاب در پوشش:

در زمان نبی اکرم (علیه السلام) زنان مسلمانی که برای اقامه نماز جماعت به امامت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به مسجد می رفتند، هنگام عزیمت و هنگام بازگشت بعضى از جوانان هرزه و اوباش بر سر راه آنها مى‏نشستند و با مزاح و سخنان ناروا آنها را آزار مى‏دادند و مزاحم آنان مى‏شدند. در این هنگام بود که آیه 59 از سوره احزاب آیه 59 نازل شد و به ایشان دستور داد تا با پوشش هایی بدن خود را بپوشانند تا مورد اذیت و آزار و تعرض نامحرمان قرار نگیرند:
 یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا
آیت الله مشکینی در ترجمه این آیه می فرمایند:
اى پیامبر، به همسران و دخترانت و زن‏هاى مؤمنان بگو روسرى‏ها و چادرهاى خود را بر خویش بیفکنند (که گردن و سینه و بازوان و ساق‏ها پوشیده شود) این (کار) نزدیکتر است به آنکه (به حجاب و عفت) شناخته شوند تا مورد تعرض و آزار (فاجران) قرار نگیرند و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است.

مهم ترین بخش و بعد حجاب همین بعد پوشش ظاهری است که انشا الله در بحث یادداشت های آینده به بحث مفصل در این باب خواهیم پرداخت.
در انتهای این یادداشت فایل کتاب مسئله حجاب که مشتمل بر سخنرانی های استاد شهید مطهری را به شما خاطب گرامی هدیه می کنم. انشا الله که مورد استفاده شما باشد.
فایل کتاب الکترونیکی: لینک اول / لینک کمکی
فایل کتاب موبایل: لینک اول / لینک کمکی



حجاب برای زن یعنی گوهری در  صدفبنا بود در سلسله یادداشتهایی با عنوان "حجاب صدفی برای گوهر" به بررسی ابعاد مختلف حجاب بپردازیم که اولین یادداشت را با عنوان ناتوی فرهنگی با چادر ملی  تقدیم حضور دوستان کردم، که با توجه به نظرات دوستان به این نتیجه رسیدم که ابتدا باید به بررسی مفاهیم اولیه این امر بپردازم که به امید خدا در اولین یادداشت به بررسی معنای حجاب خواهم پرداخت.
اولین سوالی که در مواجهه با رویداد ها برای افراد به وجود می آید این است که اشیای دخیل در آن رویداد چه معنا و ماهیتی دارند و این سوال را در مورد مقوله حجاب به این صورت در می آید:

حجاب یعنی چه؟

ابتدا باید این نکته را در نظر داشته باشیم که تعریف باید جامع و مانع باشد به این معنی که تمامی جوانب موضوع را دربر بگیرد و چیزی خارج از آن را شامل نشود.
اما لغت حجاب از «حجب و حجاب» گرفته شده که هر دو مصدر و بـه معناى پنهان کردن و منع از دخول است. در برخی کتـابـهاى لغت، حجـاب را بـه معناى «ستر و پـرده» آورده و نوشته اند: امرإه محجوبـه(محجبـه); زنى که پوشانیده است خود را به پوشاندنى. و تعاریف و تفاسیر گوناگونی که در مورد این فریضه بیان شده است. که در این فرصت قصد آن را نداریم که به تجزیه و تحلیل آنها بپردازیم.
اما اگر بخواهم چکیده این تعاریف را در یک جمله بیان کنیم به نظرم این جمله مناسبی است که بگوییم:

حجاب؛ پوشش و ساتری است که فرد را از طمع نامحرم مصون و محفوظ بدارد.

در این تعریف دو نکته مورد توجه قرار گرفته است یکی اینکه حجاب یک پوشش و ساتر است  که البته نه فقط به معنای لباس که ظاهر بدن را بپوشاند بلکه پوششی که تمامی جوانب یک فرد را می پوشاند از جمله ظاهر بدن، رفتار و نحوه تعامل، نحوه گفتگو و ... و دوم اینکه این پوشش و ساتر یک ماموریت دارد و آن مصون و محفوظ نگه داشتن شخص از طمع نامحرم است و این مقدمه عفاف و عفت خواهد بود.
اجازه بدهید این یادداشت با یک لطیفه قرآنی تکمیل نماییم که معنای حجاب را به بصورت کاملا ملموس به ما خواهد آموخت و آن اینکه در قرآن بار ها و بار ها اجتنبوا آمده که به معنای اجتناب کردن و انجام ندادن یک فعل است اما در مورد عفاف اینگونه می فرماید "
لاَ تَقْرَبُواْ الزِّنَى إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاء سَبِیلاً " و لفظ "لا قتربوا" معنای نزدیک نشوید می باشد. و اگر دقیق نگاه کنیم این معنا قابل برداشت خواهد بود که وظیفه ما در این مورد این است که کلیه راه هایی که احتمالا به این  گناه می انجامد را مسدود کنیم. اگر یک بار دیگر به تعریف ارائه شده توجه کنید و آن را در کنار این آیه شریفه قرار دهید خواهید دید که تعریف ارائه شده هم معنای این آیه می باشد.
انشا الله در یادداشت های بعدی به بررسی ابعاد مختلف حجاب از جمله ضرورت، مصادیق، وظایف افراد در برابر آن و ... خواهیم پرداخت.

حجاب محدودیتی است که مصونیت می آورد



نقل است که خداوند خطاب به حضرت داوود (علی نبینا و علیه السلام) فرمود :"اگر آنان که از من روی برتافتند ، می دانستند که چقدر مشتاق دیدارشان هستم ، هر آینه از شوق جان می سپردند"
اگر خدا با بندگانی که از او روی برتافته اند این چنین می کند، چه زیبا خواهد بود رفتارش با عاشقان دلباخته خود. که در حدیث قدسی فرمود:
من طلبنی وجدنی من وجدنی احبنی من احبنی عشقنی من عشقنی عشقته من عشقته قتلته من قتلته فعلی دیه فانا دیه.
هرکس مرا بخواهد، می یابد. هرکس مرا بیابد، دوستم می دارد. هرکس مرا دوست بدارد، عاشقم می شود. هرکسی عاشقم شود، عاشقش می شوم. هرکس عاشقش شوم، او را می کشم. هرکسی را که بکشم، دیه اش با من است بنابراین من دیه او هستم.
و این است معنای واقعی این بیت شعر زیبا که فرمود:

اگر مجنون دل شوریده ای داشت // دل لیلی از او شوریده تر بود



سرداران بی پلاکچند وقت بود برایم سوال شده بود که

چرا گلزار شهدا اینقدر آرامش دارد ؟!

مگر چیزی جز قبرستان است؟!
پس چرا وقتی می رویم قبرستان دلمان می گیرد ولی در گلزار اینقدر تازه و سر زنده می‏شویم؟!
شاید برای شما هم جالب باشد که جواب این سوال را در یکی از آیات قرآن یافتم.
کدام آیه؟!
آیه معروفی که بار ها و بار ها آن را خوانده و شنیده ایم و اختصاصی برای شهدا نازل شده است بلی آیه شریفه: (سوره : آل عمران *** آیه : 169)

وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ
و هرگز گمان مبر کسانى که در راه خدا کشته شدند مرده‏اند، بلکه زنده‏اند و در نزد پروردگارشان روزى داده مى‏شوند

دو نکته در این آیه زیبا می نماید یکی زنده بودن شهداست که در حقیقت وقتی به زیارتشان می روی نه به زیارت اموات بلکه به مهمانی زندگان واقعی نائل شده ای.
و دوم اینکه در هر مهمانی پذیرایی وجود دارد که در باب اکرام مهمان حدیث فراوان وجود دارد.
اما سوال اینجاست که با کدام رزق قرار است پذیرایی بشویم؟
و جواب قسمت آخر آیه است با همان رزقی که ایشان از آن متنعمند که ایشان "عند ربهم یرزقون" هستند.
اما باید دقت کرد که عالم برزخ و آخرت مانند عالم دنیا نیست که ارزاق مادی هم وجود داشته باشد. خیر آنجا تمام رزق ها معنوی و روحانی هستند.
بلی!!
همین است سر آن تازگی و سرزندگی ...
همین است که هر کس یکبار به خرابه های شلمچه و هویزه و طلائیه و اروند و ... قدم می گذارد کبوتر دلش جلب آنجا می گردد ...
همین است که وجود شهدای گمنام سبب نورانی شدن محله هایمان شده. البته اگر چشمی برای دیدن این نور باقی مانده باشد و قلبی برای درک عمق این عظمت ...

نباشد از شهیـــدان دور گردیـــم  *****  به ذلـــت رهسپـــار گور گردیــم



تازه نماز عشا تمام شده بود و همه منتظر و آماده نشسته بودند تا حاج آقا درس اخلاق را شروع کند. صلوات بلندی ختم شد و حاج آقا روی صندلی مخصوص نشست و بعد از حمد و ثنای خداوند حکیم و صلوات بر خاندان عصمت شروع کرد به تعریف کردن از تحصیلات و تحقیقات و تدریسات و خلاصه کلی « ات » دیگر ...
دیگه داشتم کلافه می شدم. آخه یکی نیست به این حاج آقا بگه جلسه درس اخلاق که جای تعریف کردن از خود نیست! باید از خدا بگی و از اینکه من و تویی وجود ندارد و هر چه هست اوست  ...
توی همین افکار بودم که جمله ای تمام افکارم را بهم ریخت و آن جمله این بود:

 

ثمره این همه تحقیق و پژوهش و آموزش و ... و خلاصه ثمره همه عمرم یک جمله است که می خواهم آن را به شما بگویم.

جهت فکرم 180 درجه تغییر کرد و الان مشتاق شده بودم که بشنوم و منتظر شنیدن این جمله، که تعریف ها دوباره شروع شد اما اینبار تعریف از این جمله، اینکه اینجمله را به بسیاری از علما و بزرگان و ... عرضه کرده بودند و همه آن را تایید کرده بودند و حتی یکی از استتید گفته بوده که این جمله ثمرهع تمام مجاهدت های انبیا است و کلی تعریف دیگر ... و نهایتند جمله ای سه کلمه ای را بر زبان آوردند که در عین سادگی عمقی بسیار ژرف داشت آن این بود

بگذر تا بگیری ...

بله باید بخاطر خدا بگذری، بگذری از لذات حرام دنیا، بگذری از گناهان و معاصی، بگذری از هرچه تو را از خدا دور می کند، بگذری از آنچه خدا را از تو می گیرد، بگذری از همه دلبستگی های دنیا، حتی شاید هم بگذری از عزیزترین عزیزانت، حتی از جانت ... تا بگیری، بگیری چه را؟! بگیری خود خدا را ...
خیلی سخت بود غوطه ور شدن در عمق این کلام اما یک مثال آن را ساده کرد آنقدر ساده که دیگر می توان آن را برای همه بیان کنم. سالها پیش یکی بود که از همه هستیش، از دار و ندارش و حتی از عزیزترین عزیزانش گذشت آن هم فقط برای رضای خدا، گذشت تا بگیرد، و گرفت آنچه را می باید می گرفت. و این است همان درس اخلاق عملی که با تمسک به آن می توان ره صد ساله را یکشبه طی نمود.

السلام علیک یا اباعبدالله
صدای سنج و دف و بوی سیب می آید // دوباره حال و هوایی غریب می آید



<      1   2   3   4   5