سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کلام اول سلام

بخش های وبلاگ

مطالب خواندنی

.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::. 

یکی از اساتید برجسته اخلاق یه مثل ساده ای می فرمودند که امروز بار ها یاد این مثل ساده افتادم. ایشون می فرمودند قرمه سبزی رو با گوشت و لوبیا درست می کنند، نه با غین و قاف؛ مراقب باشید شما را درگیر غین و قاف نکنند و گوشت و لوبیا را ببرند. قرمه سبزی فرهنگی
متاسفانه در بسیاری از موارد در مسائل فرهنگی عده ای آنقدر مسائل اصلی را فرعی و مسائل فرعی را اصلی می کنند و آنقدر روی حواشی کم ارزش مانور می دهند که توجه افراد از اصول باز می ماند و زمانی چشم باز می کنیم و می بینیم که اصل و اصول را بردند و ما ماندیم و بازی با یک سری فروع کم ارزش. البته این جماعت که انشا الله از روی جهل چنین می کنند جزء مصائب اسلام از ابتدا بوده اند و جهل این گروه حتی حضرت نبی اکرم را هم آزار می داده که در این مجال قصد پرداختن به آن ها را ندارم اما آنچه مهم است این است که بدانیم توان تمایز بین موضوعات اصلی و فرعی و تمرکز بر اصل ها در همه شئون لازم و واجب است و نباید هیچ گاه از آن ها غافل شد چرا که دشمن در کمین نشسته است تا غفلت ما را ببیند و مانند آنان که روزی در جنگ احد اصل (حفظ آن گردنه) را رها کردند و به دنبال فرع (گرفتن غنیمت) رفتند و در اثر این غلفت نزدیک بود اصل اساسی که حفظ جان پیامبر بود؛ از بین برود.

پی نوشت: یکى از این درسها، این نکته مهم است که حسین بن على علیه‌الصّلاةوالسّلام، در یک فصل بسیار حسّاس تاریخ اسلام، وظیفه اصلى را از وظایف گوناگون و داراى مراتب مختلف اهمیت، تشخیص داد و این وظیفه را به انجام رساند. او در شناخت چیزى که آن روز دنیاى اسلام به آن احتیاج داشت، دچار توهّم و اشتباه نشد. در حالى که این، یکى از نقاط آسیب‌پذیر در زندگى مسلمین، در دورانهاى مختلف است؛ یعنى این‌که، آحاد ملت و راهنمایان آنها و برجستگان دنیاى اسلام، در برهه‌اى از زمان، وظیفه اصلى را اشتباه کنند. ندانند چه چیز اصلى‌است و باید به آن پرداخت و باید کارهاى دیگر را - اگر لازم شد - فداى آن کرد؛ و چه چیز فرعى و درجه دوم است و هر حرکت و کارى را به قدر خودِ آن باید اهمیّت داد و برایش تلاش کرد.درهمان زمانِ حرکت اباعبداللَّه علیه‌السّلام، کسانى بودند که اگر با آنها در باب این قضیه صحبت مى‌شد که «اکنون وقت قیام است» و مى‌فهمیدند که این کار، به دنبال خود مشکلات و دردسرهایى دارد، به تکالیف درجه دو مى‌چسبیدند؛ کما این‌که دیدیم، عدّه‌اى همین کار را کردند. در میان آنهایى که با امام حسین علیه‌السّلام، حرکت نکردند و نرفتند، آدمهاى مؤمن و متعهّد وجود داشت. این‌طور نبود که همه، اهل دنیا باشند. آن روز در بین سران و برگزیدگان دنیاى اسلام، آدمهاى مؤمن و کسانى که مى‌خواستند طبق وظیفه عمل کنند، بودند؛ امّا تکلیف را نمى‌فهمیدند؛ وضعیت زمان را تشخیص نمى‌دادند؛ دشمن اصلى را نمى‌شناختند و کار اصلى و محورى را با کارهاى درجه دو و درجه سه، اشتباه مى‌کردند. این، یکى از ابتلائات بزرگ دنیاى اسلام بوده است. امروز هم ممکن است ما دچار آن شویم، و آنچه را که مهم است، با چیز کم اهمیّت‌تر اشتباه کنیم. باید وظیفه اساسى را که قوام و حیات جامعه به آن است، پیدا کرد. (71/5/7)