لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ ...
چرا وقتی که آن را شنیدید، مردان مؤمن و زنان مؤمن درباره خودهاشان گمان خوب نبردند و نگفتند: این دروغی آشکار است؟
نمی دونستم بنویسم یا نه؟ اصلا چه فایده ای دارد نوشتن؟ دردی را دوا می کند یا این هم می شود برگی از نوشته های هیچگاه خوانده نشده؟ اما نهایتا تصمیم گرفتم به حرف دلم اعتماد کنم و بنویسم ...
آقای جمشیدی عزیز:
شاید آشناییم با شما به اجرای برنامه صبح گاهیتان برگردد اما آنجه شما را در دل من جا داد اجرای زیبای شما در دل سحر های ماه رحمت الهی بود. سحر هایی که آنقدر زیبا از معارف دین می گفتید که به زحمت بغضم را جلوی خانواده کنترل می کردم. سحر هایی که با داستان های شما از علما رنگ دیگری می گرفت. دلگویه هایتان که دلی برایمان باقی نگذاشته بود. می گویند 7 سال سحر هایمان را با شما تقسیم کرده بودیم، نمی دانم چند سال بود اما خیلی زیبا گذشت، خیلی زیبا تر از سحر های این روز ها، این روز ها که دیگر فرزاد عزیزمان نیست تا برایمان با ادبیاتی زیبا و دلنشین از خوبان بگوید، از آسمانی ها، یادم می آید می گفتی تمام ماه رمضان شب زنده داری می کنی تا بتوانی خوب اجرا کنی، خوب انتقال دهی معارفی را که آموخته بودی در کلاس عشق. و چقدر در این سحر ها جای توو خالی است در منزل ما وو چه کسالت بار شده این صدا و سیما که هنرش نخبه کشی است. راستش را بخواهی سیما این روز ها برایمان شبیه یک ساعت است، دیده ای که آن بالا سمت راست می نویسد چند دقیقه مانده تا اذان صبح؛ برایم این سحر ها تلویزیون شبیه یک کرنومت شده که فقط قرار است هشدار دهد کی اذان می شود.
البته واقعا نمی دانم چه شد که این روز ها برایت رقم خورد، حق بود یا نا حق، شرعی بود یا نا شرعی اما در جامعه امروزی ما عادی شده تهمت، عادی شده شایعه و داغ است بازار ترویج شایعات. انگار هر کسی بیشتر شایعه می داند بیشتر مطلع است و هر کس جانب احتیاط را نگه می دارد انگار بی سواد است. راستی دقت کرده ای که فلان مجرم که چند هزار میلیارد تومان را به راحتی آب خوردن اینطرف و آن طرف می کند وقتی می خواهند در موردش صحت کنند او را الف. ب یا جیم. کاف می نامند؟ نمی دانم چه شد که این اتهام تو اینقدر یک دفعه توی فضای رسانه ها پیچید؟! واقعا برایم مشکوک است. واقعا ...
واقعا از پشت پرده ها بی خبرم اما یک چیز را خوب می دانم و آن اینکه حتی اگر جرمی هم ثابت شده باشد حق نداشتند اینطور با آبروی یک مسلمان بازی کنند.
بگذریم نمی خواهم اطاله کلام کنم شاید مطالعه نامه خداحافظیت برای حق خواهان کافی باشد و شاید آینده خیلی چیز ها را مشخص کند اما بدان که این سحر ها دلمان بیش از پیش برایت تنگ می شود ... خیلی تنگ ...
ارادت مند شما یک مسلمان