سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کلام اول سلام

بخش های وبلاگ

مطالب خواندنی

.:: کپی برداری از مطالب این سایت تنها با ذکر نام و لینک منبع مجاز می باشد ::. 

توی اتوبوس غرق فکر بودم که صدایی رشته افکارم را از هم گسست....
"خیر ببینی مادر چند دقیقه وایسا تا نوبتم بشه و چند تا شیر بگیرم بعد با هم برویم"
یه پیره زن بود که داشت با راننده اتوبوس صحبت می کرد. واقعا اعصابم را خورد کرده بود.... یکی نبود بگه مادر من آخه این همه آدم توی ماشین منتظر بمونند تا شما چند تا شیر بگیری...؟! خوب برو شیر هایت را بگیر و با ماشین بعدی بیا.... بگذریم. با دیدن این منظره و این گفتگو این سوال برایم مطرح شد که چرا برخی از ما اینقدر به فکر خودمان هستیم؟! حاضریم وقت دیگران، پول آنها، و تمام منافع آنها را زیر پا بگذاریم تا به خواسته های خود برسیم
مگر نه این است که دنیا دو روزی بیش نیستو باید از آن عبور کرد....؟!
مگر نه این است که گفته اند نباید به دنیای دنی دل بست.....؟!
چرا ما اینقدر منفعت طلب شده ایم...؟!
چرا دیگر فضای گذشت و ایثار در جامعه ما نیست...؟!
یاد وصیتنامه شهید باکری افتادم و آن دسته که دنیا پرست می شوند... آری ایراد اینجاست که غرق دنیا شده ایم و یادمان رفته که باید کوچ کرد از این دنیای دون....
و ای کاش دوباره فضا ی ایثار در این جامعه ما احیا شود و مردم یک رنگ و یک دل گردند
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است